موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, | 10:39 | نویسنده : هادی موذنی |

ولادت امام حسين (ع)،روز پاسدار 03 شعبان
سالروز تولد امام حسين (ع) پاسدار حرمت و انسانيت و روز پاسدار گرامى باد
 


امام حسين(ع) سر سلسله شيدائيان عشق است و شيدائى را به هر کسى نمى بخشند، شيدائى حق پاداش از خود گذشتگى است...
شهدا کليدداران کعبه شيدائى هستند و کعبه شيدائى کربلاست...
ما سرگردان هاى مدار نفس را چه مى رسد که از ستارگان کهکشان حسين بن على(ع) سخن بگوييم؟ ما را چه رسد که از ساکنان حريم قدس و شاهدان محفل انس سخن بگوييم.

پاسدار در لغت بمعنى نگهبان و مراقب است و پاسدار و پاسداران، آن کسانى هستند که در حساسترين لحظات تاريخ از ميان خلق برمى خيزند و همچون دژى مستحکم مردانه و شجاعانه در جهت رسيدن به حق و حقيقت و حفظ آن گام برمى دارند. در تاريخ تمدن بشرى کم بوده اند آدميانى که براى بر افراشته داشتن چراغ حق و ترويج اخلاق کريمه، تمامى هستى و آمال خود را بر سر هدف خويش بگذارند. کمربستن براى احياى حقيقت خواهى، همتى جانانه مى طلبد که تنها از مردانى چون حسين(ع) برمى آيد که آزادگى و شور حقيقت جوئى اش چنان حماسه اى آفريد که تا زمان، زمان است نامش جاودان و موجب احترام انسانهاى حق طلب است و خواهد بود.
امام حسين(ع) هنگامى که تحريف گران حقيقت و تقديس کنندگان خشونت، از سنت وسيره پيامبر اکرم(ص) و آنچه خداوند در شريعت اسلامى و از زبان قرآن بنا نهاده بود تصويرى مغاير با واقعيت ارائه کردند، برخود تکليف ديد تا براى احياى آن سنت از کف رفته و نهادينه کردنش در ميان امت اسلام، قيام تاريخى و حماسى اش را آغاز کند و بدين ترتيب از دين پيامبر خود پاسدارى نمايد. که اين در حقيقت تجلى شجاعت پدرش، على(ع) بود در پاسدارى ازرسول خدا در کنار ستون حرس که بدين زيبايى دراعتلاى پرچم دين خدا پديدار گشت. بى شک حسين (ع) تبديل به الگوى کامل و جاودانه پاسدارى از ارزش ها براى رادمردان تاريخ گشت.
مى توان نمونه هايى از رادمردى پاسداران را در تاريخ انقلاب اسلامى ايران يافت. پاسدارانى که در دفاع از کيان و کشور خود به فداکارى پرداختند. افرادى که با روحيه شهادت طلبى، انسجام درونى و خلاقيت نظامى در صحنه هاى مختلف به نبرد پرداختند.

در طول هشت سال دفاع مقدس و فراز و نشيب هاى پس از انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى از جمله نهاد هايى بود که در کنار ديگر اقشار نظامى و پاسداران گمنام ايران اسلامى با اقتدا به مولاى خود سيد مظلومان عليه الصلوة و السلام، نجاتبخش ملت ايران و اسلام عزيز بوده و در پاسدارى از انقلاب و هدفهاى آن عاملى مؤثر و رکنى رکين بوده و هست.
و اکنون شما اى پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامى ! به حسين بن على (ع) که به راستى پاسدار حرمت و انسانيت و احترام به حقوق آدميان بود به پاسداران قرآن کريم و امام امت اقتدا نموده، حق پاسدارى ازاسلام و انقلاب اسلامى را به خوبى ادا کنيد و از اين منصب بزرگ که منصب انبياى عظام و اولياى خداوند تعالى است به خوبى حفاظت کنيد.

اولين پيام حضرت امام خمينى( ره ) به مناسبت روز پاسدار
حضرت امام خمينى ره در سوم شعبان سال 1399 برابر با هفتم تير ماه 1358 پيامى به مناسبت ولادت امام حسين (ع ) فرستادند و در اين پيام سوم شعبان را روز پاسدار ناميدند.


بسم الله الرحمن الرحيم

روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طليعه پاسدار و پاسدارى از مکتب مترقى اسلام است به عموم هم ميهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامى تبريک عرض و بحق بايد اين روز معظم را روز پاسدار بناميم روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کريم و اسلام عزيز است، پاسدارى که هرچه داشت، در راه هدف اهدا کرد و اسلام عزيز را از پرتگاه انحراف رژيم طاغوت بنى اميه نجات داد... اگر فداکارى پاسداران عظيم الشان اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان رژيم بنى اميه و رژيم ظالمانه آن وارونه معرفى مى شد و زحمات نبى اکرم (ص) و اصحاب فداکارش به هدر مى رفت...همه پاسدار اسلام و حکومت حق باشيد. در اينجا پاسدارى اين است که اين حکومت، حکومت عدل باشد و پاسدارى از عدالت باشد.پاسدارى از عدالت اين است که پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسدارى از عدالت کند...



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب: ولادت امام حسين (ع),روز پاسدار , | 21:50 | نویسنده : هادی موذنی |
تاريخ : دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:, | 13:36 | نویسنده : هادی موذنی |

به گزارش اسکای اسپرت ایتالیا، یوونتوس تا ۱۵ جولای تصمیم خود مبنی بر خرید استفان یووتیچ را خواهد گرفت.
 

قهرمان ایتالیا، علاقه مند به جزب این ستاره مونته نگرویی میباشد و گفته میشود که در این راه حتی حاضرند بازیکنان خود را نیز معاوضه کنند.
 

گفتنی است که به دلیل روابط بدی که این دوباشگاه با یکدیگر دارند، شرایط انتقال سخت تر شده است و باشگاه فیورنتینا اعلام کرده است که تنها با مبلغ ۳۰ میلیون یورو این مهاجم ۲۳ ساله را به یووه یا هر باشگاه دیگر میفروشد.
 

یوونتوس که به دنبال کاهش این قیمت است، پیشنهادی مبنی بر مقداری پول نقد و یکی از بازیکنان خود را نیز داده است و در انتظار پاسخ این پیشنهاد است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:15 جولای همه چیز مشخص خواهد شد!!!!!!!!!!!, | 13:34 | نویسنده : هادی موذنی |

پس از پیشنهاد های مکرر سران منچستر یونایتد، موناکویی های نیز با سرمربی گری کلودیو رانیری به دنبال هافبک یوونتوس، کلودیو مارکیزیو هستند.
 

این ایتالیایی ملی پوش که از دوران کودکی خود با یوونتوس همراه بوده است، کار خود را از آکادمی جوانان شروع کرد و سرانجام در سال ۲۰۰۶ اولین بازی رسمی خود را برای یوونتوس کبیر انجام داد.
 

هفته گذشته بود که منچستری ها با پبشنهاد ۳۰ میلیون یورویی سران یووه را متعجب کردند. در حال حاضر مرکاتو ۳۶۵ ادعا کرده است که سران موناکو به علت علاقه شدید رانیری به مارکیزیو به دنبال وی دفتاده اند.
 

گفتنی است که این باشگاه جزء باشگاه های ولخرج لیگ ۱ فرانسه است و پرداخت ۳۰ میلیون یورو برای این باشگاه کار سختی نیست.
 

هنچنین نیز گفتنی است که رانیری در فصل های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ سرمربی یوونتوس بوده است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:رانیری و موناکو به دنبال کلودیو, | 13:29 | نویسنده : هادی موذنی |

 یوونتوس نسبت به گذشته به کارلوس توز نزدیک تر شد، به خصوص حالا که سران آرسنال با گونزالو هیگوآین به توافق رسیده اند.
 

بیانکونری ها که برای فرناندو یورنته به دنبال یک زوج تهاجمی بودند دو گزینه توز و هیگوآین را زیر نظر داشتند.
 

هیگوآین که پیش از این از پایان حضور هفت ساله اش در مادرید خبر داد به توپچی های لندن به توفق رسیده است.
 

حالا غول های تورینی باید برای جدب توز تلاش بیشتری داشته باشند و به سمت منچستر سیتی برای خرید این بازیکن هجوم ببرند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:یوونتوس نسبت به گذشته به کارلوس توز نزدیک تر شد, | 13:28 | نویسنده : هادی موذنی |

روز جهانی صنایع دستی

 

روز جهانی صنایع دستی

 

 

روز جهانی صنایع دستی

 

روز جهانی صنایع دستی-در دنیای خشن امروز که نشانه استیلای تکنیک بر روح انسان است، صنایع دستی یعنی دمیدن روح لطافت به این زندگی خشن و انسان تا هست لطافت را می خواهد و صنایع دستی این نیاز مبرم انسان را برآورده می کند. ۲۰ خرداد روز جهانی صنایع دستی را گرامی میداریم.

 

یکی از خصوصیات صنایع دستی این است که این صنعت حاصل روح ملت ها و آئین فرهنگ ملی کشورهاست که به سادگی با رجوع به آمار صنایع دستی کشورها به روحیه مردم آن کشورها می توان پی برد، بنابراین صنایع دستی تنها یک کالا برای مبادله نیست بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگی های اقوام از طریق صنایع دستی مبادله میشود و نوعی ارتباط را ایجاد میکند.

 

 

● شورای جهانی صنایع دستی:

صنایع دستی پس از جنگ جهانی دوم با محتوای هنری و فرهنگی مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفت و ۱۰ ژوئن (۲۰ خرداد) سال ۱۹۶۴ میلادی، نخستین کنگره ی جهانی با شرکت مسوولان اجرایی استادان دانشگاه، هنرمندان و صنعت گران بیش از ۴۰ کشور جهان در نیویورک برگزار شد که در قطعنامه ی پایانی این کنگره، تاسیس شورای جهانی صنایع دستی به عنوان نهاد وابسته به یونسکو تصویب شد.

 

با تأسیس سازمان ملل متحد، محافظت از میراثهای فرهنگی بشری بر عهده "یونسکو" یا "سازمان تربیتی ـ علمی و فرهنگی ملل متحد گذاشته شده است. که از سال ۱۹۶۴ میلادی با تأسیس "شورای جهانی صنایع دستی"، در قالب یکی از ارگانهای وابسته به یونسکو، صنایع دستی و سنتی به صورت بخشی از حیات فرهنگی اقتصادی ملل مورد توجه قرار گرفت. ایران نیز از سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸ میلادی) توسط سازمان صنایع دستی ایران به عضویت شورای جهانی صنایع دستی و به تبع آسیایی بودن به عضویت مجمع آسیا و اقیانوسیه شورا درآمد.

 

روز جهانی صنایع دستی

روز جهانی صنایع دستی

 

در بدو امر، شورای جهانی صنایع دستی با شمار محدودی از اعضا کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر، ۹۰ کشور جهان را تحت پوشش دارد. دبیرخانه شورای جهانی صنایع دستی در شهر آمستردام کشور هلند قرار دارد.

 

 

مهمترین هدفهایی که این شورا، به عنوان یک ارگان غیر انتفاعی غیردولتی قائل شده است عبارت اند از:

۱) تشویق، کمک و راهنمایی صنعتگران دستی و همچنین بالا بردن سطح اطلاعات تخصصی و حرفه ای آنها با توجه به زمینه های متفاوت فرهنگی موجود در هر یک از کشورهای عضو.

 

۲) حفظ و تقویت صنایع دستی و تجلی آن به صورت رکن عمده ای از حیات فرهنگی ملتها.

 

۳) ایجاد همبستگی میان صنعتگران دستی سراسر جهان.

 

از هر کشور تنها یک سازمان می تواند به عنوان نماینده صنعتگران آن کشور، به عضویت شورا درآید و سازمان صنایع دستی ایران از سال ۱۳۴۷ به عنوان ارگان مسئول متولی صنایع دستی کشور به عضویت شورای جهانی صنایع دستی درآمده است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب: روز جهانی صنایع دستی, | 12:42 | نویسنده : هادی موذنی |

شهادت آیت الله سید محمدرضا سعیدی

 

 

شهادت آیت الله سید محمدرضا سعیدی

مجاهد شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی در دوم اردیبهشت 1308، چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حجت الاسلام سید احمد سعیدی، است. در دوران طفولیت، مادرش را از دست داد و تحت نظر پدر مشغول تحصیل شد. ادبیات عرب را در مشهد آموخت و از دروس فقه و اصول، معارف استادان بزرگی، چون حاج شیخ كاظم دامغانی، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ مجتبی قزوینی استفاده كرد. به خاطر استعداد سرشاری كه داشت و زحمات فراوانی كه تحمل كرد، مدارج  و مراحل علمی را با سرعت پیمود. پس از ازدواج، عازم حوزه ی علیمه قم شد و در آن شهر در محضر آیت الله العظمی بروجردی« قدس سره» و امام خمینی« قدس سره» حاضر شد و سرانجام با زحمات طاقت فرسا و تلاشهای پیگیر به مرحله ی استنباط و اجتهاد رسید.

آیت الله سعیدی ضمن ادامه ی تحصیل و تدریس طلاب، به مسافرت های تبلیغی نیز می رفت و در آبادان به خاطر سخنرانی افشاگرانه و ضد رژیم به زندان افتاد. اما در اثر تلاش آیت الله العظمی برجرودی« قدس سره» از زندان آزاد شد.

پس از آن ماجرا، گروهی از ایرانیان مقیم كویت برای تبلیغ اسلام، خواستار عالم صالح و مبلغ توانایی شدند. این مأموریت و رسالت به آیت الله سعیدی واگذار شد.   

شهادت آیت الله سید محمدرضا سعیدی

با فرارسیدن سال 1341 و شكل گیری نهضت روحانیت، ایشان به همراه بسیاری دیگر از روحانیان، به گرد شمع وجود حضرت امام« قدس سره » پروانه وار به گردش در آمدند و در راه نیل به اهداف متعالی آن پیشوای بزرگ، از هیچ كوششی دریغ نورزیدند.

پس از آن كه، حركت روحانیت رشد یافت و در رأس همه، سخنان و اعلامیه های امام خمینی«قدس سره» در همه جا شور و هیجان و قیام و انقلاب به وجود آورد، رژیم شاه امام را دستگیر نمود و در پادگان عشرت آباد، زندانی كرد. شاگردان امام، حوزه های درسی را تعطیل. و در منزل مراجع تقلید تحصّن نمودند. این تحصّن با سخنرانی آیت الله سعیدی، پس از اقامه نماز جماعت همراه بود. آن سخنرانی و مشورت ها منجر به اتخاذ تصمیمی از جانب علما و فضلا و مراجع تقلید قم و سایر شهرستان ها، مبنی بر هجرت به سوی تهران و اعتراض همه جانبه، علیه دستگیری امام« قدس سره »شد و رژیم شاه به هراس افتاد و پس از مدتی امام را آزاد ساخت.

نهضت امام خمینی« قدس سره» راه پر مخاطره ای در پیش داشت و امام مصمم بود كه، تا پای جان از اسلام عزیز دفاع كند و از هیچ مانعی ترس و بیم به خود راه ندهد. آیت الله سعیدی از تصمیم و اراده ی راسخ امام «قدس سره» و قدرت عجیب و عظمت ایشان و توكل آن بزرگوار، نیرویی تازه گرفت و راه سراسر رنج ومبارزه و خطر را با میل و اشتیاق پیمود.

وی درباره  دمیده شدن این روح امید و مبارزه در خود، ملاقاتی را كه با امام« قدس سره» داشته است را مؤثر دانسته و عامل اصلی معرفی می كند. و چنین می گوید:

«هنگام نماز مغرب و عشا به منزل امام رفتم، می خواستم با ایشان مذاكره كنم، امام آماده نماز بودند، وقتی منظورم را فهمید، اندكی نماز را به تأخیر انداخت. به عرض رساندم: آقا! طبق برداشتی كه من كرده ام، از این به بعد شما در مبارزات خود، یاوران كمتری خواهید داشت.»        

شهادت آیت الله سید محمدرضا سعیدی

امام فرمودند:

«سعیدی! چه می گویی؟! به خدا قسم، اگر تمام جن و انس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل من بایستند، من چون این راه را حق یافته ام، از پای نخواهم نشست.»

مرحوم سعیدی پس از این دیدار و استماع سخنان جانبخش امام« قدس سره» می گوید:

«با شنیدن سخنان امام، چنان دلگرم شدم، كه روح تازه ای در وجودم دمیده شد و ایمان بیشتری به قیام و حركت امام پیدا كردم.»

پس از مراجعت از نجف با صلاحدید امام( ره) به امامت جماعت مسجد موسی بن جعفر «علیه السلام» در تهران برگزیده شد و این مسجد بود كه، به صورت سنگری برای مبارزه آن شهید سعید در آمد. جوانان به گرد او جمع شدند و در سایه فعالیت های علمی وی، از چشمه های معارف اسلامی، جرعه ها برگرفتند. تلاش های وی در این پایگاه هدایت و مبارزه، عبارت بود از: تفسیر قرآن كریم، سخنرانی های متعدد، كه بیشتر آن توسط خود او صورت می گرفت، ایجاد كتابخانه، دعوت سخنران از قم و ...

افزون بر فعالیت هایی كه در مسجد داشت، برای گروهی از بانوان در منزل خویش، جلساتی تشكیل داد و به تدریس جامع المقدمات، سیوطی، مغنی و نیز، عروة الوثقی پرداخت كه این تلاش ها سبب شد، شاگردان او پس از مدتی با طی دوره های معارف اسلامی، به عنوان مبلّغه اسلامی، جلسات زنانه تشكیل دهند و به معرفی اسلام همّت گمارند.

از فعالیت های چشمگیر مرحوم سعیدی، ترجمه رساله امر به معروف و نهی از منكر امام «قدس سره »از كتاب تحریر الوسیله و چاپ و نشر آن در میان جوانان بود.

همچنین نوارهای امام« قدس سره» را با زحمت فراوان تهیه و تكثیر می كرد و هم او بود كه جزوه های درسی امام را در نجف، تحت عنوان «ولایت فقیه» چاپ و تكثیر كرد.

ساواك، او را ممنوع المنبر نمود، اما آیت الله سعیدی دست از فعالیت نكشید و دور از چشم ساواك به محل های دوردست و روستاهای اطراف تهران می رفت و به كار خویش ادامه می داد.

شهید در سال 1345، درباره ی جنایات اسراییل سخنرانی مهمی كرد و همین سخنرانی موجب دستگیری و زندانی شدن 61 روزه وی شد.

در اردیبهشت 1349، رژیم از سرمایه گذاران امریكایی دعوت به عمل آورد تا «به اصطلاح» در ایران سرمایه گذاری كنند و در واقع در یك حركت استعماری اقتصاد ایران را كاملاً در اختیار امریكایی ها قرار دهد. به دنبال این اقدام، علمای حوزه علمیه قم، در 11 اردیبهشت همان سال، با انتشار اطلاعیه ای، مردم را از این خطر بزرگ آگاه ساختند.

در این میان آیت الله سعیدی دست به فعالیت های شدید زد و با انتشار اعلامیه ای به زبان عربی، خطاب به علمای كشورهای اسلامی، آنها را دعوت به اعتراض و مخالفت نمود.

مجدداً او را دستگیر و در قزل قلعه زندانی، و تحت شدیدترین شكنجه ها، در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349، آن عالم مجاهد را به شهادت رساندند.

پیكر آن مرد بزرگ، فردای شهادتش تحویل فرزند ارشدش شد و به طور مخفیانه در وادی السلام قم به خاك سپرده شد.

پیام شهید در باره ی حضرت امام خمینی قدس سره

آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی« قدس سره» داشت و در باره  امام گفته بود:

«به خدا سوگند، اگر مرا بكشید و خونم را بر زمین بریزید، در هر قطره ی خونم، نام مقدس خمینی را خواهید یافت.»

«حضرت امام شبیه ترین عالمان نسبت به ولی الله، امام زمان (عج) و آباء طاهرینش می باشد.»

«مرا بگیرید و به بند و حبس كشید، تا آن وقت از من سلب مسؤولیت شود، چه اگر آزاد باشم، فریاد می زنم، حقایق را می گویم و افشاگری می كنم. من این لباس را پوشیده ام و از بیت المال امرار معاش می كنم، كه پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم، امام خمینی باشم... . بنابراین باید فریاد بزنم و جز این چاره ای ندارم.»

روحش شاد وراهش پر رهرو باد



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:, | 12:41 | نویسنده : هادی موذنی |

 

 

 

******عید مبعث مبارک باد******


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 17 خرداد 1392برچسب:عید مبعث مبارک باد, | 15:43 | نویسنده : هادی موذنی |
آفتاب: محمد امین(ص) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز نیاز پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی به‌تدریج آماده می‌شد. 

درعالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را براو بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. محمد (ص) در این هنگام چهل سال بود. تنهایی و توجه خاص او در غار حالتی غریب در او ایجاد می‌نمود. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یکباره بر او نازل گردید با این پیام: 

«اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم». 

بخوان به نام پررودگارت که آفرید .او انسان را از خون بسته .بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است .خدایی که نوشتن آفرید .به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.
 
فرشته وحی به او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمی‌دانم. اما بار دیگر همان جمله را شنید، فرمود: «من امی و درس ناخوانده‌ام» و شنید: «بخوان»، این بار روح‌الامین او را سخت فشرد و محمد(ص)دریافت که این بار می‌تواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را به انجام رساند. 

آن حضرت از کوه پایین آمد و به خانه همسر مهربانش خدیجه شد. واقعه عجیبی را که بر او گذشته بود با وی در میان گذاشت. او را دلداری داد و گفت: «بدان که خداوند مهربان هرگز به تو که با خانواده‌ات مهربان هستی و از ستمدیدگان و محرومان دستگیری می‌کنی بد نخواهد کرد و تو را تنها نمی‌گذارد». او دانست که ماموریت بزرگ شویش آغاز شده است. حضرت فرمود: «مرا بپوشان تا لختی بیاسایم، خدیجه چنین نمود و محمد (ص) به خوابی آرام فرو رفت». 

خدیجه به منزل عموزاده‌اش «ورقة ابن نوفل» که از دانایان عرب بود در آمد و شرح ماوقع را بیان داشت ورقه اظهار داشت که پروردگار بزرگ برای شویت ماموریتی بس عظیم قرار داده و اراده خداوند بر رسالت محمد قرار گرفته است و او همان آخرین پیامبر موعود است. 

بدین ترتیب پیامبر رحمت در سن 40 سالگی برای نجات و سعادت ابناء بشر به مقام نبوت رسید. او آمد تا برای همه آدمیان الگویی باشد نمونه تا رسم چگونه زیستن را به آنان بیاموزد و راه هدایت را به انسانها بنمایاند. 

آری محمد امین، پیامبر رحمت و ختم مرسلین برای هدایت و سعادت ما آمد.

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 17 خرداد 1392برچسب:عید مبعث مبارک باد, | 15:42 | نویسنده : هادی موذنی |

شهادت امام موسی کاظم(ع)


آفتاب: بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان جهان در سال 183 هجری است.

درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می كند كه علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مك بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یكی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت كه اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مكیان از مقام خود بیفتند.

 جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی كند. گویند امام هنگام حركت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار كرد و از او خواست كه از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نكند. علی قبول نكرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامی مال به او می دهند تا آنجا كه ملكی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم كه می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افكنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزدوالی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت وگفت كه موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاری ندارد یا كسی بفرست كه او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست كه امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمكی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهك سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد كه ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن كردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.

نجمه همسر امام:
نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (ع) و از زنان مومنه، پارسا، نجیب و پاكیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (ع)، او را كه كنیزى از اهالى مغرب بود، خرید و به منزل برد. 

نجمه در خانه امام صادق (ع)، حمیده خاتون را بسیار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمى نشست! روزى حمیده در عالم رویا، رسول گرامى اسلام (ص) را دید كه به او فرمودند: «اى حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسى درآور زیرا از او فرزندى به دنیا خواهد آمد كه بهترین فرد روى زمین باشد».

 پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام كاظم (ع) فرمود: «پسرم! نـجـمـه بانویى است كه من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیركى و محاسن اخلاق، مانندى ندارد.من او را به تو مى بخشم، تو نیز در حق او نیكى كن». 

ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر (ع) و نجمه، نورى شد كه در شكم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینى نمى كرد و چون به دنیا آمد، دست ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوى آسمان بلند كرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گویا با خدایش رازو نیازمى كرد. پس از تولد امام هشتم (ع)، این بانوى مكرمه با تربیت گوهرى تابناك، ارزشى فراتر یافت.

فرزندان امام:
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی كاظم (ع) سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت كه هیجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم افضل ایشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یكی از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است كه قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را كمتر و بیشتر نیز گفته اند.

تأثیر علمی آن بزرگوار:
امام هفتم (ع) با جمع روایات و احادیث و احكام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را كه با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحكام یافته بود حفظ و تقویت كرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری كرد كه جان خود را فدا ساخت.


سخنان برگزیده
* امام رضاعلیه السلام: زیارَةُ قَبرِ أبی مِثلُ زِیارَةِ قَبِر الحُسَینِ؛

زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفرعلیه السلام، مانند زیارت قبر حسین‏علیه السلام است.
* روایت شده است: أنّهُ (الكاظِم َ‏علیه السلام) كانَ یَبِكی مِن خَشیَةِ اللَّهِ حَتّى‏ تَخضَلَّ لِحیَتُهُ بِالدُّمُوعِ؛
امام كاظم همواره از بیم خدا مى‏گریست، چندان كه محاسنش از اشك تر مى‏شد.

* امام كاظم ‏علیه السلام: ثَلاثٌ مُوبِقاتٌ: نَكثُ الصَّفَقَةِ و تَركُ السُّنَّةِ و فِراقُ الجَماعَةِ؛

سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شكنى، رها كردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

* امام كاظم ‏علیه السلام: عَونُكَ لِلضَّعیفِ أفضَلُ الصَّدَقَةِ؛

كمك كردن تو به ناتوان، بهترین صدقه است.

* امام كاظم‏ علیه السلام: لَو كانَ فِیكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائمُنا؛

اگر به تعداد اهل بدر (مؤمن كامل) در میان شما بود، قائم ما قیام مى‏كرد.

* امام كاظم‏ علیه السلام: لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی كُلِّ یَومٍ؛

كسى كه هر روز خود را ارزیابى نكند، از ما نیست.

* امام كاظم ‏علیه السلام: ما مِن شَى‏ءٍ تَراهُ عَیناكَ إلّا و فیهِ مَوعِظَةٌ؛

در هر چیزى كه چشمانت مى‏بیند، موعظه‏اى است.

* امام كاظم ‏علیه السلام: مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَف َّ اللَّهُ عَنهُ عَذابَ یَومِ القِیامَة؛

هر كس خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز مى‏دارد.

* امام كاظم ‏علیه السلام: إذا كانَ ثَلاثَةٌ فی بَیتٍ فَلا یَتَناجى‏ إثنانِ دونَ صاحِبِهِما فَإنَّ ذلِكَ مِمّایَغُمُّهُ؛

هر گاه سه نفر در خانه ‏اى بودند، دو نفرشان با هم نجوا نكنند؛ زیرا نجوا كردن، نفر سوم را ناراحت مى‏كند.

* امام كاظم‏ علیه السلام: إیّاكَ أن تَمنَعَ فی طاعَةِ اللَّهِ فَتُنفِقُ مِثلَیهِ فی مَعصِیَةِ اللَّهِ؛

مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى، و آن‏گاه دو برابرش را در معصیت خدا خرج كنى.

* امام كاظم ‏علیه السلام: لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَینَكَ و بَینَ أخیكَ وَأبْقِ مِنها فَإنَّ ذَهابَها ذَهابُ الحَیاءِ؛

مبادا حریم میان خود و برادرت را (یكسره) از میان ببرى؛ چیزى از آن باقى بگذار؛ زیرا از میان رفتن آن، از میان رفتن شرم و حیا است.

* امام كاظم ‏علیه السلام: أبلِغ خَیراً و قُل خَیراً ولا تَكُن أمُّعَةً؛
خیر برسان و سخن نیك بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر كس مباش.
* امام كاظم ‏علیه السلام: المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
مصیبت براى شكیبا یكى است و براى ناشكیبا دوتا.
* امام كاظم‏ علیه السلام: الصَّبرُ عَلَى العافِیَةِ أعظَمُ مِنَ الصَّبرِ عَلَى البَلاءِ؛
شكیبایى در عافیت بزرگ‏تر است از شكیبایى در بلا.



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب: شهادت امام موسی کاظم(ع), | 11:50 | نویسنده : هادی موذنی |

قیام 15 خرداد


در فاصله میان فاجعه مدرسه فیضیه و ماه محرم (2 فروردین تا 4 خرداد 42) مبارزه امام اغلب در قالب صدور اعلامیه‌های متعدد بود. فرا رسیدن ماه محرم وضعیت را به یک رویارویی گسترده کشانید. ایام محرم بهترین موقع برای افشای جنایات رژیم و برنامه‌های ضد اسلامی شاه بود. ساواک که از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، پیش از آغاز آن، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم کرد که در محافل و مجالس:
'1-علیه شاه سخن نگویید.
2- علیه اسرائیل مطلبی نگویید.
3- مرتب به مردم نگویید که اسلام در خطر است. '
امام خمینی در نشستی با مراجع و علمای قم پیشنهاد کرد در روز عاشورا هر یک از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی کرده و از مظالم و جنایات رژیم پرده بردارند. امام خود نیز علیرغم تهدید رژیم، در ساعت 4 بعد از ظهر عاشورای 42 که مصادف با 13 خرداد آن سال بود برای ایراد سخنرانی به طرف مدرسه فیضیه رهسپار شد.

img/daneshnameh_up/3/3f/15kh1.jpg



ایشان پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله دژخیمان شاه به فیضیه را به واقعه کربلا تشبیه نمود و آن فاجعه را به تحریک اسرائیل دانست و رژیم شاه رادست نشانده اسرائیل خواند. امام همچنین با اشاره به التزام گرفتن ساواک از وعاظ که به شاه و اسرائیل بدگویی نکرده و نگویید اسلام در خطر است اظهار داشت: «تمام گرفتاریهای و اختلافات ما در همین سه موضوع است … اگر ما نگوئیم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا این طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می گوید از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟»

img/daneshnameh_up/0/03/15kh.jpg


سخنان کوبنده و افشا گرانه امام، شاه را پیش از پیش نزد مردم تحقیر و رسوا کرد. دو روز پس از این سخنرانی در سحرگاه 15 خرداد 1342 امام به دستور شاه در منزل مسکونی خود در قم دستگیر و بلافاصله به تهران آورده شد وی را نخست در سلول انفرادی، زندانی و سپس به یک پادگان نظامی که تحت مراقبت کامل بود منتقل نمودند.

چگونگی قیام 15 خرداد


به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه 15خرداد 1342 به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بوده از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گسترده‌ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.
img/daneshnameh_up/b/b4/15kh2.jpg
مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب‌ و سنگ به دفاع ازخود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیع‌ترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن‌پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین آنها را قتل عام کردند.
پس از فرو نشستن قیام، اسدا‌… اعلم نخست‌وزیر، در مصاحبه‌ای با روزنامه هرالد تریبون در روز 17 خرداد 42 تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد طی سخنرانی بیانات امام و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمال‌عبدالناصر- دانست زیرا جمال‌عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرائیل روابط خصمانه‌ای با شاه داشت. در این راستا رسانه‌های رژیم ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است. این ادعا مورد انتقاد بسیاری در داخل و خارج از جمله خیلی از نشریات خارجی واقع شد و رژیم هیچ دلیل و سندی در این خصوص ارائه نکرد. چند روز پس از دستگیری امام دهها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهرتهران منتقل گشت و تحت نظر قرار گرفت. از نخستین ساعات روز بعد مغازه داران تهران و شهرستانها به مناسبت آزادی نسبی امام بر سر در مغازه‌های خود پرچم نصب کرده و چراغانی نمودند و به مردم شیرینی و شکلات دادند.
یک روز پس از انتقال امام (12 مرداد) روزنامه‌های کثیر‌الانتشار کشور چیزی رابه دستور ساواک منتشر کردند. تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام از زندان به محل جدید به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی بوجود آمده است. این خبر که شایعه‌ای بیش نبود و امام بعداً پس از آزادی کامل و بازگشت به قم در اولین فرصت طی یک سخنرانی آنرا به شدت تکذیب کرد.
شاه که تصور می‌کرد با سرکوب قیام 15 خرداد، دستگیری امام، کوتاه آمدن برخی از علما و از همه مهمتر شایعة تفاهم امام را منزوی ساخته است بتدریج در جهت عادی نشان دادن اوضاع حرکت کرد. از اینرو اسدا… علم را در 17 اسفند 42 برکنار ساخت و وانمود کرد او مسبب حوادث اخیر بوده و عزل وی به دنبال تفاهم با امام تحقق یافته است.
بعد از اعلم، حسنعی منصور به نخست‌وزیری رسید. او طی نطقی با تمجید از اسلام، از آن به عنوان «یکی از مترقی‌ترین و برجسته‌ترین ادیان جهان» یاد کرد و بر «مراحم و عطوفت خاص شاه: مقامات روحانی تأکید نمود. دو روز پس از سخنان منصور امام بدون اطلاع قبلی در شب 18 فروردین 43 وارد قم شد و به تدریج مورد استقبال علما و مردم قرار گرفت. در همان روز، روزنامه اطلاعات در مقاله‌ای تحت عنوان انقلاب سفید شاه و امریکا» نوشت «چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز در واکنش اکنون باهمه مردم، همگام در اجرای برنامه‌های انقلاب شاه و مردم شده است». امام خمینی در واکنش به این اتهام در 21 فروردین طی سخنانی مطالب روزنامه اطلاعات را به شدت تکذیب نمود و اظهار داشت:
«خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح به دست بگیرم. من پاپ نیستم که فقط روزهای یک شنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات خود سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد.

آثار قیام 15 خرداد


به طور کلی قیام 15 خرداد آثار عمده‌ای از خود برجای نهاد:
1-رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپی‌ها را به حاشیه راند.
2-کشتار مردم در قیام 15 خرداد، چهرة مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران می‌انداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی را خواستار شدند.
3-از آن پس طرد همه قدرتهای بیگانه از ایران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام قیام 15 خرداد و نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در کشور شد. از آن پس انجمن‌های اسلامی در نقاط مختلف پدید آ‌مدند و جو غیر اسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:قیام 15 خرداد, | 11:48 | نویسنده : هادی موذنی |

 

شعار روز جهانی محیط زیست: فکر کنید، بخورید، صرفه‌جویی کنید



 
    
      
        هر سال روز 15 خرداد در سراسر جهان با عنوان روز جهاني محيط زيست گرامي داشته مي‌شود. تاريخچه روز جهاني محيط زيست به سال 1972 يعني 36 سال پيش بر مي‌گردد. در آن سال براي اولين بار، سازمان ملل متحد كنفرانسي را با موضوع انسان و محيط زيست در شهر استكهلم سوئد برگزار كرد. همزمان با برپايي اين كنفرانس مجمع عمومي سازمان ملل قطعنامه‌اي را تصويب كرد كه منجر به تشكيل UNEP ( برنامه محيط زيست سازمان ملل ) شد. هم اكنون 36 سال است كه UNEP در سراسر جهان مراسم ويژه‌اي را به مناسبت اين روز برگزار مي‌نمايد. مراسم اين روز مي‌تواند به اشكال مختلف باشد مثل راهپيمايي‌هاي خياباني ، همايش‌هاي دوچرخه سواري، نمايش ، مسابقات نقاشي و مقاله نويسي در مدارس ، درختكاري ،‌فعاليت‌هاي مربوط به بازيافت ، پاكسازي و... . هدف از برگزاري چنين مراسمي جلب توجه عمومي به مسايلي است كه محيط زيست را آلوده مي‌سازد. هر سال نيز يكي از مسايلي كه شديدا محيط زيست را تهديد مي كند به عنوان موضوع اين روز انتخاب مي شود.
 
 

هدف UNEP از برگزاري چنين مراسمي عبارت است از :
 
 
 بخشيدن چهره اي انساني به مسايل زيست محيطي
 
 

 توانمند سازي مردم براي تبديل شدن به فعالاني در زمينه توسعه پايدار و متوازن
 
 
 ارتقا اين بينش عموم كه جوامع در تغيير ديدگاه‌ها و در خصوص مسئله محيط زيست نقش محوري و اساسي ايفا مي‌نمايند
 
 
 ترويج مشاركت با هدف اطمينان از برخورداري همه ملتها از آينده‌اي امن‌تر و سعادتمندانه‌تر
 
 
 
 
 
روز جهاني محيط زيست متعلق به مردم و شامل فعاليتهاي مختلفي از قبيل راهپيمايي‌هاي خياباني،همايش‌هاي دوچرخه سوراي، كنسرتهاي سبز، مسابقات نقاشي و مقاله نويسي در مدارس ، درختكاري، و برنامه هاي بازيافت و پاكسازي مي باشد.

60 راهي كه مي‌توان روز محيط زيست را در سطوح مختلف جشن گرفت عبارتند از :
 
 
 
1.اهدا جايزه براي فعاليتهاي زيست محيطي
 
 
2.بازيافت مواد به شكل ساخت آثار هنري
 
 
3.برپا كردن حراج به نفع يك پروژه زيست محيطي
 
 
4.برنامه‌هاي آگاه‌سازي
 
 
5.مسابقات/همايش‌هاي دوچرخه سواري
 
 
6.اعلام عمومي خدمات زيست محيطي از طريق راديو و تلويزيون
 
 
7.استفاده چند نفر با هم از ماشين شخصي يك نفر به جاي وجود تعداد زيادي ماشين تك سرنشين
 
 
8.حمايت از افراد نامدار در زمينه محيط زيست
 
 
9.مراسم پاكسازي
 
 
10.مسابقات نقاشي ، پوستر ، مقاله نويسي،‌شعر و...
 
 
11.كنفرانسهاي زيست محيطي
 
 
12.بحث‌هاي گروهي
 
 
13.پخش جزوه، بروشور و پوستر
 
 
14.برنامه هاي آموزشي زيست محيطي در مدارس
 
 
15.ايجاد ساختارهاي دولتي درارتباط بامديريت محيط زيست
 
 
16.گردش در محيط‌هاي طبيعي
 
 
17.نمايشگاه ها
 
 
18.بازارها
 
 
19.جشنواره فيلمهاي زيست محيطي
 
 
20.نماهنگ‌هاي سبز
 
 
21.راهكارهايي براي انجام فعاليت‌هاي حفظ محيط زيست در جامعه
 
 
22.نصب پلاكاردهايي در نقاط اصلي شهر
 
 
23.مشاركت بخش‌هاي مختلف ( NGOها، وزارتخانه هاي محيط زيست، گروه‌هاي جوانان، اشخاص مهم و گروه‌هاي تجاري)
 
 
24.ملحق شدن به يك گروه زيست محيطي
 
 
25.پاكيزه نگاه داشتن محله
 
 
26.به پا كردن يك برنامه عمومي زيست محيطي
 
 
27.آگاه شدن از حقوق زيست محيطي‌تان
 
 
28.آغاز سياستهاي زيست محيطي دولت، انتشاركتابها و يا گزارشات
 
 
29.مصاحبه ها يا برنامه هاي تلويزيوني، مقالات در روزنامه ها
 
 
30.ايجاد شبكه
 
 
31.حفظ دائم پاكيزگي محيط
 
 
32.سازماندهي يك برنامه خاص
 
 
33.رژه يا اجتماعات مردمي
 
 
34.اجراي برنامه هاي تاتر يا شعر
 
 
35.كالاهاي تبليغاتي در ارتباط با موضوع امسال از قبيل تي‌شرت، كلاه، نشان كتاب و...
 
 
36. اجراي برنامه هاي عروسكي براي كودكان در ارتباط با پيامهاي زيست محيطي
 
 
37. تستهايي در ارتباط با موضوع امسال براي مدارس، گروه هاي جوانان ، كارمندان و ...
 
 
38.برگزاري مسابقات رالي
 
 
39.تصويب كنوانسيونهاي زيست محيطي بين المللي
 
 
40.بازيافت
 
 
41.بازسازي زيستگاه هاي طبيعي
 
 
42.تعمير وسايل جهت استفاده از آنها
 
 
43.استفاده مجدد از وسايل
 
 
44.صرفه جويي در مصرف كاغذ
 
 
45.برگزاري سمينارها
 
 
46.امضاي كنوانسيونهاي زيست محيطي بين المللي
 
 
47.تفكيك زباله ها
 
 
48.جذب حمايتهاي مالي از بخش خصوصي براي فعاليت‌هاي زيست محيطي
 
 
49.سمپوزيوم
 
 
50.درختكاري
 
 
51.استفاده از شيوه‌هاي پايدار حمل و تقل مثل پياده روي، دوچرخه سواري، ...
 
 
52.اعلام دغدغه هاي زيست محيطي خود
 
 
53.فعاليت داوطلبانه در سازمانهايي كه كار زيست محيطي انجام مي دهند
 
 
54.برگزاري كارگاه ها
 
 
55.نوشتن نمايشنامه، شعر
 
 
56.نوشتن نامه به مسئولان شهريتان، نمايندگان مجلس، دولتمردان و روزنامه ها
 
 
57.نشان دادن علاقه هاي زيست محيطي‌تان
 
 
58.فعاليت هاي انجام شده به سرپرستي جوانان
 
 
59.پيوستن به يك گروه زيست محيطي
 
60.وارد نكردن هيچ ماده آلوده كننده اي به فضا



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب: روز جهاني محيط زيست, | 11:40 | نویسنده : هادی موذنی |
امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها, روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الـله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض) که پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خمـيـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـالـيكه بيـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئـيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خمـيـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد
بديـن ترتبيب امام خـميـنى از اوان كـودكى با رنج يـتـيـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است و همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـويى شجاع و حق‌جـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی

اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحـمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينى نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بيان ) نزد مرحوم آقا مـيـرزا محمـد علـى اديب تهرانـى و تكميل دروس سطح نزد مرحـوم آيه الـله سيد محمد تقـى خـوانسارى, و بيشتر نزد مرحـوم آيه الـله سـيـد عـلى يثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعيـم حـوزه قـم آيـه الـله العظمى حاج شيخ عبدالكريـم حايرى يزدى ـ رضـوان الـلـه عليهـم نام برد .
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نـتيجـه رسـيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـيـم حـوزه عـلمـيـه عازم قـــم گـرديـد. در اين زمان, امام خمينـى به عـنـوان يـكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحب راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعظـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـيت و فـقـه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستـيـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فـقيه بازگـو نمود.

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربـيت و محيط خانـوادگى و شرايط سـيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـيـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ايالـتى و ولايـتى فرصـتـى پـديـد آورد تا ايـشان در رهبـريت قـيام و روحـانيـت ايـفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتـيـب قـيـام سراسرى روحانيت و ملت ايـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ويـژگـى برجستـه يعنى رهـبرى واحد امام خمـيـنى و اسلامـى بـودن انگـيـزه ها و شعارها و هدفهـاى قيام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـويـن مـبارزات مـلـت ايران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـيـنـى خاطـره خـويـش از جنـگ بيـن المـلل اول را در حاليكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنين ياد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بـيـن المللـى را يادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتـيـم در خـمـيـن, مـن آنجا آنهـا را مى ديـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـديـم در جـنـگ بيـن المـلـل اول. حضـرت امام در جايى ديگر با ياد آورى اسامى بـرخى از خوانيـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نواميـس مردم مى پرداختند مى فـرمايد : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـوديـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـيـهـا بــوديـم و خـودمان تفنگ داشتيـم و مـن در عيـن حالى كه تـقـريـبا شـايـد اوايـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ايـن سنگـرهايى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اينها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند, آنجا مى رفـتـيــم سنگرها را سركشـى مى كرديـم. كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاريخـى و غـير قابـل خـدشـه بـوسيله انگليـسها حـمايت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاريه پايان بخشيد و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوايـفـى خـوانيـن و اشـرار پـاركنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان ديكتاتـورى پديد آورد كه در سايـه آن هـزار فامـيـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ايـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهايى عهـده دار نقـش سابق خوانين و اشرار گرديد .
در چنين شرايطـى روحانيت ايران كه پـس از وقايع نهـضـت مشروطيت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگليسى از يكـسو و دشمـنی‌هاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى ديگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـوديت خـويـش بـه تكاپـو افـتاد. آيه الـلـه العظمى حاج شيخ عـبدالـكريـم حايرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ايـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـميـنى كه با بـهـره گيرى از استعداد فـوق العاده خـويـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علميه را در خـميـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكيـم موقعيت حـوزه نـو تاسيـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته اين حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آيـه اللـه العظمى حايرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهـديد مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جويى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـيـه قـم را آيات عـظـام :
سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه عليهـم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهـم گرديد. آيه الله العظمى بروجردى شخصيت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشين مناسبـى براى مـرحوم حايرى و حفـظ كيان حـوزه بـاشـد. ايـن پيشنهاد از سـوى شاگردان آيـه الـلـه حايرى و از جمله امام خـمـيـنـى به سرعت تعقيب شـد. شخص امام در دعـوت از آيـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطـير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينـى كه با دقـت شـرايط سياسـى جامعه و وضعـيـت حـوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خـويش را از طريق مطالـعه مـستمر كتب تاريخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آيـه الـلـه مـدرس تكـميل مى كرد دريافـته بـود كه تـنها نقـطـه امـيـد بـه رهـايـى و نجات از شـرايط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطيت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى عـلمـيـه و پيش از آن تضـميـن حيات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانيت مـى بـاشـد.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با هـمـكارى آيـه الـلـه مـرتضـى حايـرى تهـيـه كرد و بـه آيـه الـلـه بـروجردى پـيشـنهاد داد. ايـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مـورد اسـتقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لايحه انجـمـنـهاى ايالتى و ولايتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن كريـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كانديـداها تغيير مـى يافت در 16 مهـر 1341 به تصـويب كـابـيـنـه اميـر اسـد الـلـه علـم رسيـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى ديگر بـود.
حذف و تغيير دو شـرط نخـست دقـيـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهايـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نـيـز اشاره شد پـشتـيـبـانى شـاه از رژيـم صهـيـونيـستـى در تـوسعه مناسبات ايران و اسرائـيل شرط حمايـتهاى آمـريـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـيـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائـيت در قـواى سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـى بخشيد. امام خمـيـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علمـيـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـای سرگـشـاده اعـتـراض آمـيز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـيـنـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود. در يكـى از ايـن تلگرافها آمده بـود :
اينجانب مجددا به شما نصيحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهيد واز عواقب وخـيـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلميـن و تخـلف از قانـون اساسی بـترسيد وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نـيـنـدازيد و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقيـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بديـن ترتـيـب ماجراى انجـمنهاى ايـالـتى و ولايـتـى تجربـه اى پيروز و گرانقدر براى ملت ايران بـويژه از آن جهـت بـود كـه طى آن ويـژگـيـهـاى شخصيتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شايسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها, فـشـار آمريكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه يافت. شـاه در ديـماه 1341 اصـول ششگانه اصلاحات خويـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمينى بار ديگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جويى دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خمينى عـيـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلامـيه حضـرت امام از انـقـلاب سـفـيـد شاه بـه انقـلاب سـيـاه تعـبـيـر و هـمـسـويـى شـاه بـا اهـداف آمريكا و اسرائيل افـشا شده بود . از سـوى ديگـر, شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ايـران بـراى انجام اصلاحات آمـريكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمـيـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفـيـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسيار گران مى‌آمد .
امام خمـيـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنايات و هـم پـيـمان بـا اسـرائـيـل ياد مـى كـرد و مـردم را بـه قـيام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـرورديـن 1342 شديـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فرورديـن 42 ) اعلامـيـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى يعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تأثير شگـفت پـيـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبـيـنـش كه تا مرز جانـبازى پيـش مـى رفت را بايـد در هـمـيـن اصـالت انـديشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحريـم مراسـم عـيـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـريكـا اصـرار مـى ورزيـد و امام خـمـيـنى بر آگاه كردن مردم و قـيـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فرورديـن 1342 آيـه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگـرافـهـايى بـه علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ايـن تهـديـدها, پاسخ تلگـراف آيـه الـلـه العـظـمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تاكيـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خميـنـى در پيامـى( بـه تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسـبـت چهـلـم فاجعـه فـيـضـيـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائيل غاصب تـاكيد ورزيد وپيمانهاى شـاه و اسـرائيل را محكـوم كرد .



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت , | 9:22 | نویسنده : هادی موذنی |

 

برای دانلود به ادامه مطلب بروید...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, | 10:39 | نویسنده : هادی موذنی |

دانلود چند کلیپ طنز

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, | 10:33 | نویسنده : هادی موذنی |

 

۳۱ می هر سال سازمانWHOمراسم روز جهانی بدون دخانیات را برای پررنگ نمودن خطرات وابسته به استعمال دخانیات و دفاع از سیاستهای موثر در کاهش مصرف، برگزار می نماید.

مصرف دخانیات دومین علت مرگ در دنیا( بعد از فشار خون بالا) می باشد و در حال حاضر مسئول مرگ یک نفر از هر ۱۰ نفر بزرگسال در دنیا است.

سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۸۷ روز جهانی بدون دخانیات را به منظور جلب توجه جهانی به همه گیری دخانیات و اثرات کشنده آن تعیین کرد.که فرصتی برای برجسته نمودن پیامهای مخصوص کنترل دخانیات و ترویج رعایت پرتکل کنوانسیون کنترل دخانیات است.

استعمال دخانیات اولین دلیل قابل کنترل اپیدمی هائی است که سیستم بهداشتی با آن مواجه است.

۶۵۵۴۶۴.jpg

نقش سیگار در افزایش مرگ‌های ناشی از سرطان  
 

طی تحقیقات پژوهشگران US DAVIS ارتباط بین مرگ‌های ناشی از سرطان (بویژه سرطان ریه) واستعمال دخانیات بیش از پیش تقویت شده است.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز   ، محققان معتقدند با اقدامات پیشگیرانه و موثر می‌توان جان بسیاری از افراد را از مرگ نجات داد.

تجزیه تحلیل‌های آماری نشان می‌دهد بیش از ۷۰‌‌درصد مرگ‌های ناشی از سرطان بین مردان ایالت ماساچوست با استعمال سیگار و دخانیات مرتبط بوده است.

این در حالی است که این میزان در مقایسه با آمار ۳۴ درصدی در سال ۲۰۰۱ بسیار بیشتر است.

این مطالعه، پژوهشگران را به این باور رساند که علاوه بر سرطان ریه، استعمال دخانیات یکی از دلایل بیشترین مرگ‌های ناشی از انواع سرطان است.

در کنار عوامل بالقوه‌ای همچون رژیم غذایی و آلودگی‌های محیطی، پیش از این نقش استعمال دخانیات و قرار گرفتن در معرض دود ناشی از سیگار به طور جدی مشخص نشده بود.

پژوهشگران با استفاده از داده‌های آماری مرکز ملی سلامت به مقایسه میزان مرگ و میر ناشی از سرطان ریه مقابل میزان مرگ و میر ناشی از دیگر سرطان‌ها در میان مردان ۳۰ تا ۷۴ سال در ایالت ماساچوست پرداختند.

بررسی‌ها حاکی از تغییر هر دو میزان در سال‌های ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۳ بود. استعمال دخانیات یکی از دلایل شناخته شده بیشتر سرطان‌های ریوی است و مطالعات محققان طی ۲۵ سال نشان داد که میزان مرگ‌های ناشی از سرطان ریه و دیگر سرطان‌ها ارتباط نزدیکی با یک عامل واحد دارد: استعمال دخانیات.

براساس نظر محققان، میزان مرگ‌های ناشی از سرطان‌های ریوی و سرطان‌های دیگر و وابستگی آنها به استعمال دخانیات نشان می‌دهد که سیگاری‌ها و افراد غیرسیگاری باید تا آنجا که می‌توانند از کشیدن یا قرار گرفتن در معرض دود سیگار خودداری کنند، چراکه باعث افزایش مرگ زودرس می‌شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 10 خرداد 1392برچسب:روز جهانی بدون دخانیات( ۳۱ می ۲۰۱۲ مصادف با ۱0 خرداد ۱۳۹2 ) , | 10:27 | نویسنده : هادی موذنی |
وفات حضرت زینب علیهاالسلام


لحظه وصال

چشمانش را گشود و برای آخرین بارْ به دورترین نقطه خیره شد. در این مدتْ حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاقْ بیش از پیش شعله کشید و یاد برادرْ تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب علیهاالسلام پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبداللّه » و به برادر پیوست.

نامی آسمانی

هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.

رسول خدا پس از مدتی از سفر بازگشت و به خانه نور چشم خود، فاطمه علیهاالسلام رفت. علی علیه السلام دختر را در آغوش مبارک پیامبر نهاد و منتظر نزول وحی شدند پس جبرئیل نازل شد و فرمود: «نامش را زینب بگذارید» و آن گاه از سرنوشت کودک خبر داد.

پیامبر زینب علیهاالسلام را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید. عرض کردند: «ای رسول خدا، سبب گریه شما چیست؟» فرمود: «این دخترْ در مصیبت ها شریک حسین من است».

عشق خواهر به برادر

عشق زینب به حسین علیه السلام به گونه ای بود که روزْ به پایان نمی رسید، مگر این که زینب علیهاالسلام به دیدار برادر رفته و آتش اشتیاق خود را با نگاه و کلام برادرْ شعله ورتر می کرد. غنچه قلب زینب علیهاالسلام هر روز با دیدن برادر می شکفت و این نگاه برادر بود که هر روزْ گل وجود زینب علیهاالسلام را آبیاری می کرد.

خدایا! پس از شهادت برادر، بر قلب زینب چه گذشت؟

دو شرط ازدواج

هنگامی که عبداللّه بن جعفر طیار به خواستگاری حضرت زینب علیهاالسلام رفت، امیرمؤمنان علیه السلام این ازدواج را به همان مهریه زهرا، ولی با دو شرط پذیرفت: شرط اول آن که حضرت زنیب علیهاالسلام روزی یک بار به دیدار برادرش حسین علیه السلام برود و دیگر آن که هر گاه حسین علیه السلام خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب هم با حسین همراه شود و مانع وی نگردد. عبداللّه پذیرفت و ریحانه علی علیه السلام ، به عقد پسر عموی خود درآمد.

کنیه و القاب حضرت زینب

کنیه حضرت زینب علیهاالسلام ، این بانوی مکرّمْ ام المصائب، ام الرَّزایا و ام النوائب بود. دلیل این کنیه ها هم این بود که وی در طول عمر خودْ انواع مصائب و بلایا را با چشم خود دیده و صبر پیشه کرده بود. هم چنین از القاب آن حضرتْ صدیقه صغری، عصمت صغری و عقیله بنی هاشم بود. عقیله، زنِ کریمه ای را گویند که در بین خانواده و خویشانْ بسیار عزیز و محترم و در خاندان خود ارجمند باشد.

زینب، فریاد بلند مظلومان تاریخ

به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب علیهاالسلام این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یارِ برادر، سالارِ قافله حسینی و غم خوارِ اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومانْ باشد؛ فریادی که پژواک آنْ هنوز هم از ورای تاریخْ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.

امتداد راه برادر

اسیرانْ بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که «زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی» و زینب اکنونْ آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دلْ به همراه قافله همراه شده بود.

روح بلند صبر

زینب علیهاالسلام در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامتْ پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب علیهاالسلام فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیتِ در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند صبر و رضا بود.

وارث خاندان امامت

در اخبار آمده است که حضرت زینب علیهاالسلام ، بلندبالا بود و چهره اش چون خورشید می درخشید. سکینه و وقار او با خدیجه کبری، عصمت وحیایش با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، فصاحت و بلاغتش با علی مرتضی علیه السلام ، حلم و بردباری اش با حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و قوّت قلبش با حضرت سیدالشهداء علیه السلام همانند بود.

عبادت و بندگی حضرت

حضرت زینب علیهاالسلام در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجّد و شب زنده داری حضرت زینب علیهاالسلام ، در طول حیات پر برکتش ترک نشد؛ حتی در شب یازدهم محرمْ با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دل خراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد علیه السلام می فرماید: «آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است» و نیز از آن حضرت نقل شده که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبتِ از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد» و نیز روایت می کنند «چون حضرت حسین علیه السلام برای وداع با زینب آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن».

عطیه خداوند

زینب، تو هدیه ای از طرف خدا بودی. تو نه تنها زینت پدر، که زینت مادر و همه خاندان نبوت و امامت بودی. صبْر بلندترین واژه ای بود که در تو به ودیعه نهاده شده بود. کدام مصیبت در دنیا با مصائب تو و کدام قلبْ با قلب تو در داغ دیدن برابری می کند. هیچ قلب چون قلب تو نسوخت و هیچ چشمی چون چشم تو، زیبایی را در صحرای کربلا ندید.

زینب، مونس برادر

زینب علیهاالسلام در ایام کودکی، با برادرش حسین علیه السلام انس و الفتی عجیب داشت در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد.

روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد پدر رفت و عرض کرد: «پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد.» رسول خدا چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: «ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزارگونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد».

عروجی ملکوتی

حضرت زینب علیهاالسلام تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمرِ آن بانوی بزرگ، در مدینه منوّره قحطی پیش آمد. عبداللّه بن جعفر، همسر حضرت زینب علیهاالسلام ، درشام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش بازگرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت. عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهورْ در پانزدهم رجب سال 62 ق رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت است.

سراسر در عبادت و طاعت

عمر پربرکت حضرت زینب علیهاالسلام سراسر در عبادت و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سخت ترین حالاتْ جز آن چه پسند خدا بود، نگفت و جز آن چه رضای حق بود، نکرد. از حضرت سجاد علیه السلام نقل است که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبت های از کربلا تا شامْ هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می خواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم».

افشاگر ظلم بنی امیه

زینب، آن روز که آمدی، فرشتگانْ قدوم مبارک تو را نور باران کردند و روزی که رفتی، فرشتگان با چشم گریانْ بال هایشان را فرش راه تو قرار دادند. شوق دیدارِ برادر بر دل داغ دیده ات آتش افکنده بود. یک سال و اندی در فراق برادر خون گریستی و در این مدتْ لحظه ای از افشای ظلم و ستم بنی امیه دست بر نداشتی. زینب، تو به راستی پاسدار راه حسینیان و افشاگر پلیدی یزیدیان بودی.

بلاغت جاری تو

زینب، روح حسین در کالبدت می تپید و فصاحت و بلاغت پدر در زبان تو جاری شده بود، آن هنگام که داغ دار و خسته از رنج راه، ولی مقاوم و صبور در برابر پلیدترین انسان ایستادی و فرمودی: «هان ای یزید، آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر به شهر مانند اسیران کوچاندی، از منزلت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی... و یک باره شاد شدی که ملک دنیا بر تو گرد آمده... نه، چنین نیست. ای یزید، لختی به خود آی. مگر فرمایش خداوند را فراموش کرده ای که فرمود: البته گمان نکنند آنان که کفر ورزیدند که مهلت دادن ما به آن ها بهتر است. همانا به ایشان مهلت دادیم تا بر گناه خود بیفزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است».

زخم خاطرات

ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار، تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست. تو را به چه نام بخوانم که نامت گره خورده در رنج و محنت است. ای بانوی غم، در آخرین سفر بر تو چه گذشت؟ یک سال و اندی گذشته بود که تو از قحطیِ مدینه به سوی شام حرکت کردی. راه درازی را آمده بودی و در طول راه، خاطرات سرخ خویش را ورق می زدی. از تمام جاده ها بوی برادر و در تمام گذرگاه ها، صدای گریه یتیمان را می شنیدی و بی تابی رقیه را که در تمام طول راه، پدر را می طلبید. زخم خاطراتْ روحت را آزرده کرده بود. پرنده جانت دیگر در کالبد تن نمی گنجید و می خواستی به برادر بپیوندی. می دانستی که در این سفر به دیدار برادر نائل می شوی. پس چشم ها را بر هم گذاشتی و بلندترین نغمه وصال را سر دادی.

مظلومیت جاری

قافله حسینی که به راه افتاد، زمین سجاده ای شد گسترده از کربلا تا شام، در زیر قامت خمیده ات زینب! حرکات تو در این سفر عبادت بود و این گونه بود که دفتر زندگی ات ورق خورد و رسالت اصلی ات آغاز شد. تو وارث مظلومیّتِ سترگی بودی که در خاندان طاهرتْ نسل به نسل به ارث می رسید. سلام بر تو، روزی که چشم از جهان فروبستی و سلام بر خاندان پاکت.

شکوفه کوثر

ای کوکب آسمان ایمان ای شیرزن نبرد و میدان
ای هم چو پدر فصیح و گویا رسواگر ظالمان دوران
از آتش گرم خطبه هایت کاخ ستم است کوخ و ویران
تو راز و شکوه سوختن را آموختی و شدی فروزان
آن روز که غنچه های طاها پژمرده شدند در بیابان
گردید وظیفه تو سنگین در راه حمایت از یتیمان
ای مظهر صبر و بردباری اندیشهْ ز صبر توست حیران

سیده اشرف پور

اگر زینب نبود

سِرّ نی در نینوا می مانْد اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان در کویر تفته جای می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشتِ کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود

قادر طهماسبی «فرید»

نور روشن زینب

از بلا پروا کجا دارد دل دریایی ات راه بر طوفان ببندد قامت سینایی ات
سینه ات جولانگه امواج طوفان بلاست شور اقیانوس دارد، دیده دریایی ات
حامل منشور خونین حسینی، زینبا! جاودان جوش است نور چشمه دانایی ات
تا ابد پر می گشاید بر فراسوی زمان چون عقابی خشمگینْ فریاد عاشورایی ات
در بیابانِ عطش گر پا گذاری هر نفس صد گلستان گل شکوفه از دم عیسایی ات
دشمن از نطق علی وارت به خود لرزد چو بید سامری رسوا شود، با معجز موسایی ات
هم چنان خورشید می تابد به عالم قرن هاست در میان تیرگی ها، نور روشن رایی است

سیمین دخت وحیدی

وفای زینب

دل در گرو ولای زینب جان باد همی فدای زینب
از عشق حسینی اش چه گویم شرمنده کند وفای زینب

سیده اشرف پور

دختر شیرحق

دخت شیر حق ولی اللّه ِ داور زینب است نور چشم حضرت زهرای اطهر زینب است
دین احمد در جهان از صبر او شد استوار در حریم قرب حق با شوکت و فر زینب است
می کند شمس و قمر از طلعت او کسب نور بهر انوار حقیقت بنت حیدر زینب است
آن که از حلمش به پا این رایت اسلام کرد آن که شد بر خسرو بی یار، یاور زینب است
آن که از مریم گرفته سبقت اندر بندگی آن که از حوّا و هاجر هست برتر زینب است
آن که اندر بردباری فرد بود و بی بدیل آن که سرمست ازل شد با برادر زینب است
آن که شد راحت به روز نیمه ماه رجب از جفا و رنج بی پایان سراسر زینب است



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 5 خرداد 1392برچسب:وفات حضرت زینب(س),شعر وفات حضرت زینب, | 8:23 | نویسنده : هادی موذنی |

 
آن گونه که در برخی از کتب تاریخی و روایی آمده، 18 محرم‏ الحرام سال دوم هجری، روزی است که قبله مسلمانان از بیت ‏المقدس به سمت خانه کعبه در مکه معظمه تغییر یافت.

آناج: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم‏ در مدت سیزده سال پس از بعثت در مکه و چند ماه بعد از هجرت در مدینه، به امر خداوند متعال به سوى بیت المقدس عبادت مى‏ کرد (بیت ‏المقدس زادگاه حضرت عیسى و قبله یهود و نصارا بود) در حالى که مردم آن روز مکه برای کعبه اهمیت زیادى قائل می شدند و آنجا را بتخا‏نه خود قرار داده بودند.

اما هنگامیکه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به مدینه آمدند و به طرف بیت ‏المقدس نماز خواندند، یهودیان ساکن در مدینه شروع به بهانه جویى و اعتراض و تبلیغ بر علیه مسلمین کردند مبنى بر اینکه اینان از خود استقلال ندارند و اینکه  به طرف قبله ما نماز مى‏ خوانند، دلیل  بر حقانیت ماست. تمامی این مسائل، دستاویزى براى کوبیدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم شده بود.

پیامبر(ص) از این موضوع بسیار رنج می برد و شبها به انتظار وحى(در این مورد) به آسمان چشم می دوخت و ساعت ‏شمارى مى‏ کرد. سرانجام یک روز در حالى که دو رکعت از نماز ظهر را خوانده بود، حضرت جبرئیل(ع) مأمور شد که به وی وحی الهی را نازل کند. وی بازوى پیامبر (ص) را گرفت و روى او را به سوى کعبه گرداند.

"ما توجه تو را بر آسمان به انتظار وحی و تغییر قبله بنگریم و البته روی تو به قبله ایکه بدان خشنود شوی بگردانیم پس روی کن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمین نیز هر کجا باشید در نماز روی بدان جانب کنید و گروه اهل کتاب بخوبی می دانند که این تغییر قبله بحق و راستی از جانب خدا است (نه به دلخواه کسی) و خداوند از کردار(ناپسند) آنها غافل نیست."
سوره مبارکه بقره ،آیه 144

بعد از تغییر قبله، یهودیان ناراحت شدند و تبلیغات منفى خود را به شکل دیگرى شروع کردند و اظهار داشتند که چه عاملى باعث ‏شد که مسلمانان از قبله پیشین انبیا اعراض نمایند، پس یا کار سابقشان باطل بوده و یا کار فعلى آنان اشتباه است. خداوند متعال در آیه یاد شده جواب آنها را چنین مى‏ دهد که همه جا مربوط به خداست و به هر کجا او دستور دهد، باید بدان سو نماز خواند و نقطه خاصى بدون دستور الهى داراى شرافت ذاتى نیست.
 

"مردم سفیه بیخرد خواهند گفت چه موجب آن شد که مسلمین از قبله ای که بر آن بودند(بیت المقدس) روی به کعبه آوردند بگو ای پیغمبر مشرق و مغرب خدایراست و هر که را خواهد او به راه راست هدایت کند."
سوره مبارکه بقره، آیه 142
 

 قبله مدینه طیّبه، از معجزات رسول الله (ص) است که بدون اِعمال آلات نجومی و قواعد هندسی و یا دردست داشتن زیج و دیگر منابع طول و عرض جغرافیایی، آن را در غایت دقت و استوا تعیین کرده و به سوی کعبه ایستاد و فرمود:  "محرابی علی المیزان".
 

مدینه و مکه تقریباً در سطح یک دایره نصف النهار قرار گرفته اند و اندکی طول مدینه از مکه بیشتر و عرض مدینه نیز قریب چهار درجه بیشتر از مکه است، و قبله مدینه اندکی از جنوب به سوی مغرب منحرف است؛ و جالب این است که ناودان کعبه نیز در جانب غربی آن قرار دارد.
 

رسول الله (ص) هنگامیکه در مکه به سوی بیت المقدس نماز می خواند خانه کعبه را بین خود و بیت المقدس قرار می داد ولی این عمل در مدینه میسر نبود زیرا اگر کسی در مدینه مواجه مکه باشد، ناچار باید بیت المقدس را پشت سر قرار دهد و بالعکس، اما در مکه می تواند در طرف جنوب خانه کعبه، هم به سوی کعبه باشد و هم به سوی بیت المقدس.
 

چنانچه ناصر خسرو علوی در سیاحت نامه گوید: "مدینه شهری است بر کناره صحرایی نهاده و آنجا قبله، سوی جنوب افتاده است."
 

فرهاد میرزا در کتاب ارزشمندش عرض مکه مکرمه را 21 درجه و 33 دقیقه شمالی و طول آن را از گرنویچ (رصدخانه لندن) 40 درجه و 10 دقیقه شرقی، و عرض مدینه منوره را 25 درجه شمالی و طول آن را 39 درجه و 55 دقیقه آورده است که تفاوت میان دو نصف النهار مکه و مدینه 15 دقیقه است. و در اطلس لاروس مکه و مدینه را تقریباً در یک خط نصف النهار ترسیم کرده است.
 

مسجدی به یادبود مسجد قدیمی در مدینه احداث شده و یادآور لحظات شکوهمند تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به کعبه است. از لحظاتی برای خود یادگار دارد که پیامبر عظیم الشأن پس از نزول وحی بر ایشان، درحالی که نصف نماز را به قبله بیت المقدس اقامه کرده بودند، نصف دیگر آن را به امر خداوند درست از شمال به جنوب برگشته و به خانه خدا و کعبه، آمال مسلمین ادا فرمودند و بدین ترتیب بود که قبله مسلمین در همان مکان و در همان زمان تغییر کرد و حکمت نامگذاری این مسجد به مسجد ذوقبلتین بر همین مبناست.


فلسفه تغییر قبله

 فلسفه تغییر قبله با استفاده از مدارک اسلامى به نظر مى‏رسد، عبارت از موارد زیر باشند: پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم- وقتى که در مکه بودند چون می خواستند صفوف مسلمین از مشرکان‏ که به کعبه اهتمام مى‏ ورزیدند جدا گردد، لذا به بیت ‏المقدس متوجه شدند و همین که به مدینه آمدند، در مرحله اول به طرف بیت‏ المقدس نماز ‏خواندند، ولی خواستار تغییر قبله شدند که این امر بواسطه این بود که یهودیان مسئله قبله را بعنوان دستاویزی قرار داده بودند و از این امر سوء استفاده می کردند و این در حالی بود که یهود و نصارا در کتابهاى دینى خود خوانده بودند که پیامبرى خواهد آمد که به دو قبله نماز مى‏ خواند، همچنان که قرآن نیز به این مساله اشاره دارد.
 

براى آزمایش افراد مسلمانى که هنوز رسوبات دوران شرک در آنها بود و هنوز به مقام تسلیم نرسیده بودند اطاعت از این دستور بسیار کار دشوارى بود و در قرآن کریم  نیز به این مساله اشاره شده است:


" ... و ای پیغمبر ما قبله ای که بر آن بودی نگردانیدیم مگر برای اینکه بیازمائیم و جدا سازیم گروهی را که از پیغمبر خدا پیروی کنند از آنانکه به مخالفت او برخیزند و این تغییر قبله بسی گران بود جز در نظر هدایت یافتگان به خدا و خداوند اجر پایداری شما را در راه ایمان تباه نگرداند که خدا به خلق مشفق و مهربانست."
سوره مبارکه بقره ، آیه 143

 
قبله مدینه آن چنان که پیغمبر اکــــرم(ص) به سوی آن نماز خوانده است، تا امروز به حال خود باقی است، و دانشمندان ریاضی به نام با قواعد ریاضی قبله مدینه را چنان یافتند که رسول الله بدون آن ها یافت و این ممکن نیست مگر به وحی و الهام ملکوتی، زیرا  از مدینه تا مکه به مسافت قریب صد فرسنگ است، و هیچ کس نقل نکرده است که رسول الله به قواعد ریاضی و آلات نجومی توسل جسته باشد. حق آن است که سعدی در اول بوستان گفت:

یتیمی که ناخوانده ابجد درست  
کتبخانه هفت اقلیم شست


 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 5 خرداد 1392برچسب:تغییر قبله مسلمین از بیت‌المقدس به مکه معظمه, | 8:20 | نویسنده : هادی موذنی |
 
نبرد خرمشهر
بخشی از جنگ ایران و عراق
Capture in Khorramshahr.jpg
در جریان فتح خرمشهر ۱۹٬۰۰۰ سرباز عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند
زمان ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ تا ۳ خرداد ۱۳۶۱
مکان خرمشهر، استان خوزستان، جنوب غرب ایران
نتیجه فتح خرمشهر به دست نیروهای ایرانی و بازگرداندن نیروهای عراقی به پشت مرزهای بین‌المللی
علت جنگ تهاجم نظامی عراق و اشغال خرمشهر به مدت ۵۷۸ روز
واحدهای درگیر
۷۰٬۰۰۰ سرباز
نیروها
۷۰٬۰۰۰ سرباز
تلفات
۱۶٬۰۰۰ کشته

۱۹٬۰۰۰ اسیر

آزادسازی خرمشهر در روز سوم خرداد ۱۳۶۱ خورشیدی پس از ۵۷۸ روز اشغال مهم‌ترین هدف اجرای عملیات بیت‌المقدس در طول جنگ ایران و عراق توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران (به فرماندهی علی صیاد شیرازی) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به فرماندهی محسن رضایی) بود.

ایران در جریان این عملیات ۶٬۰۰۰ کشته (۴٬۴۶۰ کشته سپاه و ۱٬۰۸۶ کشته ارتش) و ۲۴ هزار مجروح داد. امام خمینی (رحمه الله علیه) در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمده است:

با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی‌حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.

در ایران از این عملیات و روز به عنوان نمادی از پیروزی، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن یاد می‌شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی سوم خرداد را در تقویم رسمی ایران به عنوان نامگذاری کرده‌است.

نبرد در خرمشهر

موزه دفاع مقدس خرمشهر
موزه دفاع مقدس خرمشهر
موزه دفاع مقدس خرمشهر

در پی آغاز عملیات بیت‌المقدس در نیمه شب دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ چند هدف عمده استراتژیک و تاکتیتکی از جانب نیروهای ایرانی دنبال می‌شد این اهداف عبارت‌اند از:

  • بیرون راندن نیروهای متجاوز به پشت مرزهای بین‌المللی
  • نشان دادن برتری قدرت سیاسی‌-نظامی و اجتماعی جمهوری اسلامی به عراق و حامیان او در منطقه
  • انهدام نیروهای متجاوز در منطقه بین غرب کارون تا خط مرزی
  • آزادسازی خرمشهر از اشغال متجاوزین

در این نبرد علاوه بر پایان بخشیدن به ۱۹ ماه اشغال بخشی از حساس‌ترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربه‌ای سنگین به توان رزمی و روحیه نیروهای عراقی وارد آمد.

پس از فتح خرمشهر

جنگ ایران و عراق به طور کلی به دو مقطع تقسیم می‌شود، مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران دوگانه بود.

آن طور که محسن رضایی نقل می‌کند، استراتژی پس از آزادی خرمشهر استراتژی سیاسی شد و شامل انجام یک عملیات نظامی برای تحقق صلح و با استفاده از عملیات نظامی برای آنکه بتوان از طریق دیپلماسی جنگ را تمام کرد. به عبارت دیگر تصمیم بر آن بود تا عملیات نظامی به عنوان ابزاری در خدمت دیپلماسی قرار گیرد. این استراتژی سیاسی بود ولی هدف عملیات و جنگ نبود بلکه هدف حمایت از سیاست خارجی بود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 3 خرداد 1392برچسب:آزاد سازی خرمشهر,فتح خرمشهر, | 8:15 | نویسنده : هادی موذنی |
 
در تقويم، چهارم خرداد روز «مقاومت و بيداري» درج شده است؛ نامي كه به دليل انتخاب شدن دزفول به عنوان «شهر نمونه» در سال 1366 به آن نامگذاري شده است. اينكه در هيچ تقويمي، نامي از دزفول برده نشده است، به كنار؛ حتما دليل خوش بينانه آن اين بوده است كه همه شهرها نمونه اند و مردم همه شهرها كشور مقاوم و نستوه بودند و هستند و انشاءالله خواهند بود؛ البته انصافا دليل درستي است.

با اين حال، لوح زرين وزارت كشور به دزفول اهدا شد؛ لوحي كه امروز در موزه دفاع مقدس دزفول به عنوان سندي بر مظلوميت اين شهر ـ كه در برابر موشك هاي دشمن سر خم نكرد ـ  نگهداري مي شود. اين لوح به مردمي اهدا شد كه همواره در جنگ تحميلي فرزندانشان در جبهه هاي جنگ به نبرد مشغول بودند و خودشان بمباران ها و موشكباران هاي دشمن را تحمل مي كردند.

براستي به مردمي كه اين گونه اهل مبارزه اند و ايثار و گذشت، قوت هر روزه آنان است، چگونه مي شود خدمت كرد؟

امام خميني (ره) در همان روزهاي موشك باران فرمودند: دزفولي ها دين خود را به اسلام ادا كردند. جناب آقاي احمدي نژاد هم در سفري به اين شهر، لقب «پايتخت مقاومت و پايداري» به آنجا دادند؛ اما آيا اين گونه خطاب شدن ـ كه البته خودش موجب عزت و افتخار است ـ كافي است؟!

از همان سال 1366 تا به امروز، در كجاي قوانين و بودجه هاي سالانه كشور براي اين شهر بودجه جداگانه يا امتياز وپژه ه اي در نظر گرفته شده است؟

به دزفولي كه لوح زرين مقاومت و پايداري از سوي وزارت كشور وقت، اهدا شده با شهري كه هيچ گاه بر سر مردمش بمب و موشكي فرود نيامده و مردمش طعم تلخ زير آوار ماندن و دم نزدن را نچشيده، چه تفاوتي دارند؟

خطاب اين سخنان، همه دولت ها از سال 1366 تا به امروز است؛ چرا نبايد قدر مردم مظلومي را كه جز براي سرفرازي كشورشان تلاش نمي كنند و دم نمي زنند، دانست؟

اين میان، كوتاهي از سوي هر كدام از مسئولان استاني و كشوري كه باشد، نابخشودني است و بايد در روز حساب، پاسخ تك تك شهدا و مردم نجيب اين شهر را بدهند.

مگر مي شود، هر سال در چنين روزي (اگر يادي شود، چون معمولا چهارم خرداد در سايه سوم خرداد روز فتح خرمشهر فراموش مي شود) از اين مردم تمجيد كرد، ولی به فكر مشكل بيكاري جوانان و فقر كمبودهاي مادي و معنوي اين شهر نبود؟

غير از مردم خوزستان، چه كسي مي تواند درك كند گرماي 50 درجه به همراه خاكي كه از هوا مي بارد و شرجي هاي نفس گير يعني چه؟ چرا نبايد مشكل آلودگي خاك كه هزاران بيماري لاعلاج با خودش دارد، برطرف شود؟

چه كسي مي تواند درك كند، وقتي مقدار آلودگي خاك چهل تا پنجاه برابر حد مجاز باشد، يعني چه؟

روزگاري اين شهر هشت سال در برابر همه نوع گلوله دشمن سر خم نكرد و هزاران شهيد و جانباز تقديم اسلام و ميهنش كرد؛ اما امروز بيش از هشت سال است كه بر سر مردم اين شهر و همه خوزستان خاك مي بارد و مردم به بيماري هاي گوناگون دچار مي شوند و آب از آب تكان نمي خورد!

حتما بايد خاك مشكل تهران باشد كه برايش چاره اي انديشيد؟

پيشنهاد مي كنم، القاب «شهر نمونه» و «پايتخت مقاومت و پايداري» را از روي شهرم برداريد تا وقتي اعتراضي بشود، آن را بر سرمان نكوبند كه شما كه مقاوميد؛ يا به داد مردم مومن، نجيب، زحمتكش برسيد.

با اين حال، باور كنيد اين مردم شهيد داده آنقدر صبور و بزرگوارند كه حتي اگر همچنان بي خيال آنها باشيد، صداي كسي بلند نمي شود و همچنان مقاوم و استوار پاي ارزش هاي انقلاب و خون هايي كه داده اند، خواهند ماند.
عبدالرحيم سعيدي راد



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 4 خرداد 1392برچسب:روز پایداری,روز دزفول, | 8:13 | نویسنده : هادی موذنی |

 

علی بن ابی‌طالب (۱۳ رجب سال سی‌ام عام‏‌الفیل۲۱ رمضان سال ۴۰ ه‍.ق)، امام اول تمامی شاخه های مذهب شیعه - که آنها از وی با عنوان امام علی یاد می‌کنند - و خلیفهٔ چهارم از خلفای راشدین اهل سنت، پسرعمو و داماد محمد پیامبر اسلام است. وی همسر فاطمه و پدر حسن، حسین و زینب است. محمد پس از مهاجرت از مکه به مدینه و ایجاد عقد اخوت بین مسلمانان، او را به عنوان برادر خویش انتخاب نمود. 

مسئلهٔ حق وی در خلافت پس از محمد، منجر به شکاف اصلی میان مسلمانان و تقسیم آنان به دو گروه شیعه و سنی شد. محمد در بازگشت از حجةالوداع عبارت «هر که من ولی او هستم، این علی ولی او است.» را به زبان آورد؛ اما مقصود این عبارت مورد اختلاف شیعه و سنی قرار گرفت. شیعیان بر این اساس معتقد به نصب امامت و خلافت در خصوص علی شدند و اهل سنت آن را به معنای دوستی و محبت علی تفسیر می‌کنند.

پس از مرگ محمد و در ماجرای انتخاب جانشین او، جمعی از انصار در سقیفهٔ بنی‌ساعده گرد هم آمدند و بعد از مشورت با یکدیگر سرانجام تصمیم بر خلافت ابوبکر گرفتند. علی بن ابی‌طالب در ابتدا از بیعت با ابوبکر سرباز زد؛ ولی سرانجام پس از شش ماه با ابوبکر بیعت کرد.

علی در دوران خلافت سه خلیفهٔ اول در جنگ‌ها شرکت نمی‌کرد و جز در انتخاب خلیفهٔ سوم فعالیت سیاسی نداشت. البته هر گاه خلفای سه‌گانه می‌خواستند، در امور دینی، قضایی و سیاسی به آنها مشورت می‌داد.

پس از کشته شدن عثمان، او به عنوان چهارمین خلیفهٔ مسلمانان برگزیده شد. دوران خلافت وی با جنگ‌های داخلی میان مسلمانان و شورش ایرانیان هم زمان بود. او سرانجام در مسجد کوفه به ضرب شمشیر یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی کشته شد.

منابع برای تاریخ‌نگاری زندگی علی

دربارهٔ زندگانی علی، گزارش‌های فراوانی در متون تاریخی آمده‌است؛ چنانکه مورخان اسلامی پس از محمد، بیشترین حجم مطلب را به زندگی او اختصاص داده‌اند. از این جهت که شخصیت علی برای مسلمانان (اعم از شیعه و سنی) دارای اهمیت مذهبی، سیاسی، فقهی و روحانی است، زندگی او به طرق مختلف تحلیل و تفسیر شده و اسناد تاریخی موجود نیز تحت تاثیر ملاحظات فرقه‌ای قرار گرفته‌است. بسیاری از منابع اولیهٔ اسلامی تا حدی نسبت به علی رنگ تعصب - در برخی موارد مثبت و در برخی موارد منفی - به خود گرفته‌است.

بخشی از منابع برای تاریخ‌نگاری زندگی علی مشابه منابع برای تاریخ‌نگاری زندگی محمد مانند قرآن، سیره ابن هشام، مغازی واقدی و تاریخ طبری است.

دانشمندان غربی پیشین، غالباً به روایات و گزارش‌های گرد آمده در دوره‌های بعد از اسلام متمایل بودند که شیعه و سنی با توجه به مواضع مذهبی‌شان بیشتر به روایت آنها علاقه داشته‌اند. برخی محققان بر این باورند که این روایات، ساختگی هستند. این دیدگاه سبب شده که بسیاری از روایات قطعی نیز به علت متواتر بودنشان در دوره‌های بعد از اسلام، جعلی تلقی شوند. لئون کائتانی گزارش‌های تاریخی منسوب به ابن‌عباس و عایشه را عمدتاً ساختگی می‌پندارد؛ در حالی که روایات بدون سند گزارش شده توسط تاریخ‌نویسان اولیه مانند ابن اسحاق را معتبر می‌داند. ویلفرد مادلونگ این دیدگاه را که تنها روایت شدن در «منابع اولیه» را ملاک درستی روایات بدانیم و بخش اعظمی از روایات را به بهانهٔ اینکه بعدها توسط شیعه و سنی نقل شده‌اند، جعلی تلقی کنیم، رد کرده‌است. به گفتهٔ وی، این دیدگاه کائتانی بی‌اساس است. مادلونگ و برخی از مورخان، روایات نقل شده در دوره‌های بعد را به خودی خود رد نمی‌کنند؛ بلکه ملاک آنها برای درستی این روایات، سازگار بودن آنها با دیگر حوادث روایت شده‌است.

هنگامی که کتابت بین مسلمانان رواج یافت، جزوه و مقالات متعددی بین سالهای ۷۵۰ و ۹۵۰ میلادی نوشته شد. به گفتهٔ رابینسون، حداقل ۲۱ گزارش مجزا دربارهٔ نبرد صفین تشکیل شده‌است. ابومخنف، یکی از نویسندگان مشهور این دوره بود که سعی کرد تمام روایات شفاهی را جمع‌آوری کند. مورخان قرن ۹ و ۱۰ میلادی روایات در دسترس را جمع‌آوری، انتخاب و مرتب کردند. با این حال، بسیاری از این کتابها و مقالات امروز در دست نیست؛ به جز مواردی که بعداً در آثاری مانند تاریخ الرسل و الملوک محمد بن جریر طبری مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

نام‌ها و عناوین

متقارن نمایی که با چرخش ۱۸۰ درجه‌ای نام علی را به محمد تبدیل می‌کند.

نام‌ها و عناوین مختلفی در سنّت اسلامی به علی نسبت داده شده‌است که برخی از آنها بیانگر ویژگی‌های شخصی او و برخی مشتق شده از قسمت‌های خاصی از زندگی او است. برخی از این عناوین عبارتند از ابوالحسن، ابوتراب، مرتضی، اسدالله («شیر خدا»)، حیدر («شیر») و به طور خاص در میان شیعه، امیرالمومنین و مولی المتقین. به عنوان مثال، لقب ابوتراب لحظه‌ای را به یاد می‌آورد که محمد وارد مسجدی شد و دید علی در آنجا که پر از خاک است، خوابیده‌است و محمد به وی گفت ای ابوتراب، برخیز. لارا وسیا وگلییری درباب لقب ابوتراب بر این باور است که احتمالا توسط دشمنان علی به وی داده شده و روایاتی ساختگی در سده‌های بعد به وجود آمده که به این لقب جلوهٔ افتخار آمیز داده شود. شیعیان دوازده‌امامی لقب امیرالمؤمنین را منحصر به علی می‌دانند باتوجه به حدیثی که از پیامبر اسلام نقل شده‌است.

تولد و دودمان

بر طبق منابع تاریخی قدیمی تر، علی در روز سیزدهم رجب و حدود سال ۶۰۰ میلادی در مکه متولد گردید. پدر وی ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد است. منابع زیادی، خصوصا منابع شیعه نوشته‌اند که وی تنها کسی است که در خانه کعبه به دنیا آمد. علی از طرف پدر و مادر با محمد خویشاوند است. وقتی پدر محمد درگذشت، ابوطالب که عموی محمد بود، قیم وی گردید. وقتی که مادر محمد درگذشت، فاطمه بنت اسد نقش مادر را برایش داشت. روبرت گلیو می نویسد مسلمان بودن یا نبودن ابوطالب مورد بحث و مناقشه است و وی نمونه خوبی در بحث های دین شناسی پیرامون وضعیت افراد پرهیزگار درگذشته قبل از رسالت محمد است. فاطمه بنت اسد آشکارا اسلام آورد و مورد توجه محمد بود و گفته می شود اولین کسی است که ولایت علی را به رسمیت شناخت.

در هنگام حیات محمد

در مکه

کودکی

زمانی که علی ۶ ساله بود، پدر او ابوطالب، رئیس بنی‌هاشم، دچار مشکل مالی گردید. محمد که خود در کودکی تحت سرپرستی ابوطالب قرار گرفته بود و در این زمان سنش از ۳۰ سال گذشته بود، برای سبک کردن بار عایلهٔ وی به او پیشنهاد کرد که سرپرستی علی را او بر عهده بگیرد. ابوطالب پذیرفت و علی از کودکی در خانه محمد و تحت نظر او قرار گرفت.

اسلام‌آوردن

یک آینه‌نوشت در خوشنویسی عثمانی در قرن هجدهم که عبارت «علی ولی الله» را در هر دو جهت نشان می‌دهد.
حدیثی که پس از شجاعت و جنگ‌آوری علی در جنگ احد به محمد نسبت داده می‌شود، با این مضمون: «هیچ جوانمردی هم‌چون علی و هیچ شمشیری هم‌چون ذوالفقار نیست.»

هنگامی که محمد اعلام دریافت وحی الهی نمود، علی، که در آن زمان ۱۰ ساله بود، به او ایمان آورد و مسلمان شد.طبق گفته مورخین قرون اولیه بعد از اسلام مانند ابن اسحاق و مورخانی چون ابن حزام و محققانی چون جان اسپوزیتو علی اولین مردی بود که اسلام آورد. دانشنامهٔ بریتانیکا و جان اسپوزیتو، علی را دومین فرد مسلمان بعد از خدیجه می‌دانند. طبری با برشمردن روایت‌های مختلفی که به ترتیب علی، ابوبکر و زید پسر حارثه را اولین فرد مذکر اسلام‌آورنده معرفی می‌کنند، تصمیم نهایی در مورد هویت اولین فرد را به خواننده واگذار می‌کند. بر طبق برخی منابع (ابن سعد، طبقات الکبری؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک)ابوبکر اولین مردی بود که مسلمان شد این در حالی است که همین ادعا برای علی و زید بن حارثه هم وجود دارد طبق گفته واسیا واگلیری علی جز اولین ایمان آورندگان بود چه نفر دوم (پس از خدیجه)، چه نفر سوم (پس از خدیجه و ابوبکر) که مورد جدال شیعه و سنی هست.

وقتی علی اسلام آورد، ابوطالب گرچه از پرستش خدایان دست نکشید، اما تصمیم علی را پذیرفت و به وی گفت چون محمد تو را به راهی جز درست کاری هدایت نمی‌کند، از محمد پیروی کن و به وی نزدیک باش.

از اسلام آوردن تا قبل از هجرت

دعوت محمد به اسلام در مکه ۱۳ سال به طول انجامید که از این ۱۳ سال، ۳ سال به طور مخفیانه بوده‌است. در پایان این ۳ سال و در ابتدای دعوت علنی، محمد ۴۰ تن از خویشان و بستگان خود را به میهمانی دعوت کرد. در این میهمانی قسم یاد کرد که اگر خورشید را به دست راستش و ماه را به دست چپش بدهند از دعوت به اسلام دست بر نخواهد داشت. در پایان از خویشانش پرسید چه کسی حاضر است او را در این کار یاری کند و اگر یاری کند جانشین بعد از او خواهد بود اما هیچ یک از بستگانش پاسخ مثبت نداد مگر علی. پیامبر در پاسخ به علی سکوت کرد و برای بار دوم و سوم این درخواست را تکرار نمود که باز با سکوت خویشان و جواب مثبت علی مواجه شد. پس از بار سوم، پیامبر علی را جانشین و خلیفه خود خواند در حالی که در آن زمان، علی نوجوانی بیش نبود و این کار پیامبر باعث تمسخر او در میان خویشاوندانش و طعنه به ابی طالب پدر علی شد که در آن مجلس حضور داشت. بنابراین پیامبر جانشینی اش را مزد یاری کننده اش در استقرار اسلام قرار داد که این مزد در آغاز دعوت علنی به علی وعده داده شد. پیامبر وی را «برادر و وصی و جانشین خود» نامید. <"/ref name="EI3>

در این دوران (۶۱۰ تا ۶۲۲ میلادی) که محمد نخستین وحی‌های خود را دریافت می‌کرد، علی به همراه زید بن حارثه پسر خوانده محمد، ابوبکر از بزرگان قبیله قریش و خدیجه از یاران وفادار محمد بودند. او کمک کرد که هسته اولین جامعه اسلامی شکل بگیرد. در این سالها، وی بیشتر وقت خود را صرف تامین مایحتاج مومنان در مکه به خصوص فقرایشان، با تقسیم دارایی خود میانشان و کمک در امور روزمره آنها می‌نمود.

مهاجرت به مدینه

منابع شیعی و سنی تصدیق می‌کنند که حوادث رخ داده در سال ۶۲۲ میلادی، مهمترین بخش از زندگی محمد را تشکیل می‌دهد. محمد که می‌دانست دشمنانش در حال کشیدن نقشه برای قتل وی بودند، از علی خواست که به جای وی در بسترش بخوابد. شبی که محمد از مکه به مدینه هجرت کرد، علی جان خود را به‌خطر انداخت و در بستر محمد خوابید؛محمد به همراه ابوبکر مخفیانه مکه را ترک کرد و چندین روز بعد به یثرب، که زین پس مدینه نامیده شد، رسید و این هجرت مبدا تقویم هجری گردید. وقتی دشمنان با خنجرهای کشیده وارد خانه محمد شدند، با دیدن علی بسیار شگفت زده شدند و به وی آسیبی نرساندند. بنابر تفسیر سید محمدحسین طباطبایی در المیزان، آیه ۲۰۷ سوره بقره به این امر اشاره دارد: «از مردم کسانی هستند که جان خود را در راه جلب رضایت خداوند تقدیم می‌دارند و خداوند به بندگان خود رئوف است.». علی در انتظار فرمان جدید، چند روز دیگر در کنار خانواده محمد ماند. محمد از علی خواست که اموالی را که قبلا مردم به وی به امانت داده بودند به صاحبانش باز گرداند و علی این کار را انجام داد. پس از انجام این کار، علی مکه را به مقصد مدینه ترک کرد.  به دستور محمد، علی به قبا در حومه شهر مدینه آمد. بر طبق برخی منابع، علی یکی از اولین کسانی از مهاجرین بود که به مدینه آمد. در این زمان وی ۲۲ یا ۲۳ سال داشت.

در مدینه

ازدواج با فاطمه

مدت کمی پس از آمدن علی به مدینه، محمد به علی گفت که خداوند به وی فرمان داده‌است که دخترش فاطمه زهرا را به ازدواج وی درآورد. با اینکه چندهمسری مجاز بود، علی در زمان حیات فاطمه، با زن دیگری ازدواج نکرد. ازدواج علی با فاطمه، دارای اهمیت معنوی خاصی برای تمام مسلمانان است. زیرا به عنوان ازدواجی میان مهمترین شخصیتهای مقدس از خویشان محمد تلقی می‌گردد. محمد که تقریبا هر روز به دیدار دخترش می‌آمد، با این ازدواج به علی نزدیک تر گردید و یک بار به وی گفت که تو برادر من در این دنیا و آخرت هستی. پس از مرگ فاطمه، علی با زنان دیگری ازدواج نمود و صاحب فرزندان بسیار دیگری شد. خانواده‌ای که از ازدواج این دو تشکیل شد، مکرراً از سوی محمد مورد ستایش قرار می‌گرفت و محمد از آن در واقعه‌هایی مانند رویداد مباهله و حدیث آل عبا، به عنوان اهل بیت یاد کرد. در قرآن نیز در موارد متعددی مانند آیه تطهیر، از اهل بیت به بزرگی یاد شده‌است.

ماموریتهای مهم

علی در این دوران از سوی محمد، چندین ماموریت مهم را عهده دار شد. محمد وی را به عنوان یکی از کاتبان متن قرآن منصوب نمود. نقش علی در تدوین نسخهٔ مکتوب قرآن، یکی از مهمترین مشارکتهای وی در اسلام محسوب می‌گردد. پس از هجرت، محمد هنگامی که میان مهاجرین و انصار پیوند برادری می‌بست، علی را به‌عنوان برادر خودش برگزید. علی در سال ۹ هجری مصادف با ۶۳۱ میلادی نویسنده متن صلح حدیبیه بود. در سال۶۳۰ میلادی، سال قبل از فتح مکه، هنگامی که ابوبکر حج را رهبری می‌کرد، محمد سورهٔ «برائت از مشرکان (توبه)» را  به وسیلهٔ علی به مکیان ابلاغ کرد. یک سال بعد از آن محمد، علی را برای گسترش تعالیم اسلام، به یمن فرستاد. علی کسی بود که برای شکستن بت‌های درون کعبه و دیگر بت‌هایی که توسط قبیله‌های اوس و خزرج و طیء پرستیده می‌شد، انتخاب شد. همچنین علی ماموریت یافت تا کشمکشها را حل و فصل و شورشهای قبایل گوناگون را سرکوب کند.

در جنگ‌ها

علی، به جز یک جنگ تقریبا در تمام لشکرکشی‌های دوران محمد شرکت داشت. او معمولا علم دار سپاه محمد بود و در دو لشکرکشی (فدک در سال ششم هجری مصادف با ۶۲۸ میلادی و لشکرکشی یمان بسال ده هجرت و مصادف با ۶۳۲ میلادی) فرمانده سپاه اسلام بود. شجاعت علی در سفرهای نظامی مبدل به افسانه گردیده‌است. وی به همراه حمزه، ابودجانه و زبیر به خاطر حملاتش به دشمن شناخته می‌گردد. گفته می‌شود که در جنگ بدر وی به تنهایی بیش از یک‌سوم افراد دشمن را کشت. در سال ۵ هجری/۶۲۷ میلادی، او به دست خود، دشمنانی را که از سوی محمد به مرگ محکوم شده‌بودند، اعدام کرد و به همراه زبیر، بر کشتار قبیله بنی‌قریظه نظارت نمود. او به طور محکم و قاطع در جنگهای احد مصادف با ۶۲۵ میلادی و حنین مصادف با ۶۳۰ میلادی از محمد محافظت کرد. پیروزی مسلمانان در جنگ خیبر، که در آن علی در سنگین آهنی ای را به عنوان سپر خود به کار برد، به شجاعت وی نسبت داده می‌گردد.بر طبق روایتی، جبرئیل در خصوص رزم علی و شمشیر ذوالفقار که علی از محمد گرفته بود، اشاره کرد و به محمد گفت "جوانمردی جز علی و شمشیری جز ذوالفقار وجود ندارد." علی با جنگ‌جوی بزرگ قریش، طلحه بن ابی‌طلحه که رجز می‌خواند که هر مسلمانی را که به مصافش بیاید را شکست می‌دهد، جنگید. وقتی که طلحه بن ابی‌طلحه، از علی شکست خورد، با بیان جمله «کرم الله وجهه» از وی تقاضای رحمت کرد. این دعای خیر، یکی از القاب علی گردید که بیشتر توسط اهل سنت به کار برده می‌شود. این عبارت که معمولا با کلمات دیگری همراه می‌گردد، به منظور درود فرستادن و دعای خیر کاربرد دارد.

در یکی از نبردهای تن‌به‌تن وی که با عمرو بن عبدود٬ یکی از پهلوانان بزرگ عرب در جنگ احزاب بود٬ علی با حیلتی بر او پیروز شد.

فتح مکه

در سال ۶۳۰ میلادی مردم مکه تسلیم شدند و مکه توسط محمد فتح شد. وی از علی خواست تا ضمانت کند که این پیروزی بدون خون ریزی خواهد بود. در نتیجه تسلیم اهالی مکه و منع محمد از مسلمانان فاتح از انتقام گیری از مکیان، این عمل صورت پذیرفت. محمد به وی دستور داد تا کعبه را بتهای دوران جاهلیت پاک سازی کند.

غدیر خم

سکه‌ای از دوران صفویه که بر روی آن جمله "علی ولی الله" نوشته شده‌است.

هنگامی که محمد از آخرین حج خود در سال ۶۳۲ میلادی باز می‌گشت. خطابه‌ای در مورد علی ایراد نمود که توسط شیعه و سنی بسیار متفاوت تفسیر شده‌است. مطابق با روایت هر دو گروه محمد گفت که علی وارثش و برادرش و کسی است که هر کس پیامبر را به عنوان مولایش (رهبر یا دوست قابل اعتماد) بپذیرد (کلمه مولا مرتبط است با ولایت (با کسر واو) یا وَلایت (با فتح واو) که حکومت، شروع مبادرت، غلبه معنوی و قدرت معنی می‌دهد) باید او را نیز به عنوان مولایش بپذیرد. شیعیان این بیان را به معنی تعیین علی به جانشینی پیامبر و اولین امام می‌دانند. اهل سنت در مقابل تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی می‌دانند و اظهار خواسته‌اش که علی به عنوان پسر عمو و فرزندخوانده‌اش جانشین او در مسئولیت‌های خانوادگی‌اش پس از مرگ شود.

بنا بر پژوهش دکاکه، حدیث غدیرخم در برخی منابع شیعه و برخی منابع سنی آمده اما نقل یا عدم نقل آن بر مبنای دسته بندی مذهبی نبوده است. طبق بررسی وی این حدیث از سده نخست در میان مسلمانان مطرح بوده، اما در زمان سه حلیفه نخست در اختلافات مذهبی و یا سیاسی میان هواداران و مخالفان علی به آن چندان استناد نمی شده است. در زمان جنگ های میان مسلمانان در دوران خلافت علی، این حدیث دارای اهمیت مذهبی بخصوص در رابطه با موضوع ولایت شد و حامیان علی در تثبیت مشروعیت وی به آن استناد کردند.  به گفته مادلونگ در همین دوران علی در کوفه با استناد به این واقعه بر برتری جایگاه خود بر خلفای پیشین تأکید کرد. این حدیث در برخی منابع تاریخی اهل سنت نظیر سیره ابن هشام، تاریخ طبری و طبقات ابن سعد نیامده است، اما در انساب الاشراف بلاذری ذکر شده است. و بیشترین نقل این روایت به مسند احمد بن حنبل مربوط می شود. از مورخان و محدثان متأخر اهل سنت، ابن عساکر و ابن کثیر حدیث را نقل کرده اند. از منابع شیعه دوره امویان، هاشمیات کمیت بن زید اسدی و کتاب سلیم بن قیس هلالی حدیث را آورده اند. حال آنکه در منابع حدیثی شیعه که از قرن سوم به بعد گردآوری شده اند نظیر اصول کافی چندان به آن پرداخته نشده است و صرفا برای تثبیت نظریه شیعی نصب امام توسط نص آن را ذکر کرده اند. همچنین غدیرخم در منابع تاریخی مایل به شیعه در سده های نخست چندان به آن پرداخته نشده است. مسعودی در مروج الذهب اصلا آن را ذکر نکرده و یعقوبی فقط گزارش مختصری از آن آورده است. بنابر تحلیل دکاکه این واقعه بیشتر در منابع تاریخی که مربوط به دوره امویان می شود و یا بر منابع این دوره اتکا دارد آورده شده است و در دوره عباسیان از توجه به آن کاسته شده است. 

 

پس از مرگ محمد تا خلافت

جانشینی محمد

نوشتارهای اصلی: جانشینی محمد و سقیفه

پس از مرگ محمد، در حالی که علی، عباس و دو پسرش فضل و قثم و دو برده آزاد شده پیامبر، زید و شغران، به همراه طلحه و زبیر و جمعی از صحابه محمد، مشغول خاکسپاری محمد بودند ، گروهی از صحابه محمد در محلی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شدند و دربارهٔ جانشین محمد به بحث و جدل پرداختند. نتیجه این بحث و جدلها، انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین محمد شد.  انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیکتر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به سرکردگی علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند. دانشنامه ایرانیکا معتقد است تاریخ نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنها انصار را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیله مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.

این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی گردید. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی انتخاب گردیده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.علاوه بر آن طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانه فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه آنها را بیرون کشاند. علی بعدا مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.

هنگامی که این افراد که از اولین مخالفان ابوبکر بودند بتدریج ابوبکر را به رسمیت شناختند، علی تا شش ماه از بیعت با ابوبکر سرباز زد. دانشنامه بریتانیکا می‌نویسد علی پس از اتمام مراسم تدفین محمد، در یک عمل انجام شده قرار گرفت ولی اعتراضی نکرد. دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که علی و بنی هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سرباز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت که امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.

به گفته مادلونگ، علی به خاطر خویشاوندی نزدیک و ارتباط صمیمی با محمد، به خاطر دانش فراوان از اسلام از ابتدا و شایستگی در به خدمت گرفتن احکام آن، به شدت شخصاً معتقد بود که بهترین شخص برای جانشینی محمد است. خط مشی‌هایی که توسط ابوبکر و عمر پایه‌ریزی شده بود، از دیدگاه علی بی‌مورد تلقی می‌شد. او به ابوبکر گفته بود که علت تاخیر در بیعت وفاداریش به ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان، اعتقاد به ارجحیت تعلق این عنوان به خودش بوده‌است. او این عقیده را هنگامی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت می‌کرد نیز ترک نکرد؛ او که معتقد بود که جانشین به حق محمد است، هنگامی که مطمئن شد که همه از او روی گردانیده‌اند، برای حفظ وحدت اسلام با ابوبکر بیعت نمود. اگر جامعه مسلمانان یا بخش کوچکی از آنان، به او اقبال پیدا می‌کردند، وی دیگر خلافت را تنها «حق» خود نمی‌دانست، بلکه آن را «وظیفه» خود قلمداد می‌کرد. هرچند عباس عموی محمد، و آنچنان که گفته می‌شود ابوسفیان، از علی خواستند تا جامعه اسلامی را در کنترل خاندان بنی هاشم بگیرد، او هیچ تلاشی در این زمینه نکرد. اما بنا بر نقل منابع تاریخی علی بعدا در نامه به معاویه می‌نگارد علت رد این پیشنهاد بیم پراکندگی امت بوده‌است.

در مورد جانشینی علی، مورخان و دانشوران تاریخ اسلام عموما یا دیدگاه اهل سنت را پذیرفته‌اند و یا اینکه حقیقت موضوع را غیر قابل کشف دانسته و از آن رد شده‌اند.[شفاف بیان كنید] یکی از مورخینی که از این سنت رایج جدا شده‌است ویلفرد مادلونگ می‌باشد. ویلفرد مادلونگ در دانشنامه اسلام اصلی ترین ادعاهای شیعه را دیدگاه خود شخص علی می‌داند زیرا به عقیده او علی خود را شایسته ترین فرد برای خلافت در مقایسه با دیگر صحابه می‌دانست و کل جامعه مسلمانان را بدلیل روی گرداندن از خودش ملامت می‌کرد، اما در عین حال رفتار ابوبکر و عمر در مسند خلافت را می‌ستو
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب

تاريخ : جمعه 3 خرداد 1392برچسب:ولادت حضرت علی بن ابی طالب مبارک, | 7:56 | نویسنده : هادی موذنی |


 یوونتوس که این فصل برای دومین فصل پیاپی قهرمان رقابت های سری آ شد، به دنبال به خدمت گرفتن یک مهاجم جدید است.
 

جوزپه ماروتا، مدیر ارشد باشگاه یوونتوس، تایید کرد که این باشگاه به دنبال به خدمت گرفتن گونسالو ایگواین و استفن یووتیچ است.
 

یوونتوسی ها با ایگواین برای انتقال به تورین به توافق رسیده اند و به همین دلیل، امروز نماینده های شان را راهی مادرید کردند تا مدیران باشگاه رئال مذاکره کنند. از سوی دیگر، نرسیدن فیورنتینا به رقابت های فصل آینده چمپیونزلیگ، آینده یووتیچ را بیش از پیش در هاله ای از ابهام قرار داد.
 

ماروتا در گفتگو با رای اسپورت تاکید کرد که بانوی پیر پیش از نهایی کردن انتقال ها، گزینه هایش را بررسی خواهد کرد اما نتوانست علاقه مندی اش برای به خدمت گرفتن این دو بازیکن را پنهان کند.
 

“یووتیچ و ایگواین مهاجمان بزرگی هستند. ما می خواهیم کونته بازیکنان بیشتر و بهتری در اختیار داشته باشد و به همین خاطر در حال بررسی گزینه های مختلف مان هستیم.”
 

یوونتوس که این فصل برای دومین فصل پیاپی قهرمان رقابت های سری آ شد، به دنبال به خدمت گرفتن یک مهاجم جدید است و پیش از این، از کارلوس توس و لوئیس سوارس به عنوان گزینه های آنها نام برده می شد.
 

هیگواین منتظر معرفی مربی جدید رئال هست تا با وی در خصوص فصل بعد اتمام حجت کند. و اما انتقال یووتیچ با مسائل پیش آمده در تابستان گذشته (برباتوف) و مشتری دست به نقدی به نام سیتی انتقال وی به تیم قهرمان ایتالیا دور از انتظار است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, | 7:55 | نویسنده : هادی موذنی |


شایعات جدی تر میشوند و هر روز احتمال جدا شدن کلودیو از یووه بیشتر میشود. به نظر میرسد روند مذاکرات میان سران یوونتوس و باشگاه منچستر انگلیس وارد مرحله ی جدیدی شدهاست. توتو اسپورت گزارش داد که باشگاه منچستر پیشنهاد ۲۵ میلیون پوندی خود را برای خرید کلودیو مارکیزیو تقدیم سران یوونتوس کرده و مذاکرات با مدیر برنامه های این بازیکن نیز ادامه دارد. البته مدیر برنامه های مارکیزیو واکنشی در قبال این شایعات نشان نداد و به نظر می رسد طی چند روز آینده، تکلیف نهایی قرارداد مارکیزیو مشخص شود.
 

یووه برای جذب رانوکیا وارد رقابت با منچستر شد
مسئولان یووه امیدوارند با تغییراتی که در منچستر رخ داده است و عدم صعود اینتر به اروپا بتوانند این مدافع سابق باری را به دست بیاورند. قرارداد وی با اینتر تا دو سال دیگر اعتبار دارد.
 

پودولسکی از پیشنهاد یووه خوشحال است
در روزهایی که روزنامه ها نام هایی مانند ایگواین، یووتیچ و سوارز را برای پیوستن به یووه مطرح میکنند، لوکاس پودولسکی پیشنهاد یووه را برای خود یک افتخار دانست. بعد از ابراز علاقه ونگر به لیختشتاینر، مسئولان یووه که به دنبال پودولسکی بودند شاید به فکر معاوضه این دو بیفتند. گفتنس است که پودولسکی در ۳۳ بازی ۱۱ گل زده است.
 

رئال نیز به جمع مشتریان لختشتاینر پیوست
گونزالو هیگوآین یکی از اهداف اصلی یووه برای نقل و انتقالات تابستانی می باشد و سران یووه مذاکرات خود را آغاز کرده اند. گویا کارلو آنجلوتی مربی فصل بعد رئالی ها خواهد بود و با توجه به اینکه وی علاقه ی خاصی به بازی استفن لختشتاینر پیدا کرده است، یوونتوسی ها می توانند از این بازیکن برای بخشی از مبلغ قرارداد گونزالو هیگوآین استفاده کنند.
 

فردا روز سرنوشت ساز
بپه ماروتا هفته گذته مذاکرات بر سر هیگوآین را تایید کرد و اعلام کرد که به زودی برای صحبت های نهایی به رئال خواهد رفت. در این راستا ماروتا فردا به سمت رئال پرواز خواهد کرد و پس از برگزاری نشست با سران رئال بر سر نقل و انتقالات میان و باشگاه صخبت خواهند کرد. گفتنی است که اگر این مذاکرات نتیجه ای نداد، یووه به فکر توز خواهد افتاد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, | 7:53 | نویسنده : هادی موذنی |

کلیپ قهرمانی یووه را از دست ندهیییییید!!!!!!!!

 

از

 

اینجا ...

 

دانلود کنید...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, | 6:53 | نویسنده : هادی موذنی |

آیا میدانید امروز چه رخدادی در ایران اتفاق افتاده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

نمی دانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

!!!پس   رخدادهای روز  را مشاهده کنید!!!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, | 6:45 | نویسنده : هادی موذنی |

 معرفی شخصیت :

محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدرالمتالهین یا ملاصدرا ، از بزرگان فلسفه اسلامی و از بزرگترین دانشمندان جهان ، درنهم جمادی الاولی سال 980 قمری در شیراز دیده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزگار دیندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود. در زمان حیات ملاصدرا ، شیراز دارای حكومت مستقلی بود و حكمرانی آن به برادر شاه واگذار گردید ، در آن زمان پدر ملاصدرا به عنوان معاون او و دومین شخصیت مهم آن منطقه به شمار می رفت و به نظر می رسید تنها موهبتی كه خداوند به او ارزانی نداشته ، داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند ، دعاهای این مرد پاك و زاهد را بی جواب نگذاشت و بهترین پسران را به او ارزانی كرد كه یكی از آنها را محمد ملقب به صدرالدین نام نهاد به آن امید كه عالی ترین شخصیت مذهبی گردد . در دوران جوانی ، صدرالمتالهین جوان با شیخ بهایی آشنا گردید كه سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا  توسط این دانشمند جهاندیده ی كم نظیر، بنا نهاده شد و تكمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی - الهی و اصول یقینی سید امیرمحمد باقر بن شمس الدین ، مشهور به میرداماد عهده دار گشت .

شرایط اجتماعی:

صدرالمتالهین ، حكیم خانه به دوشی بود كه به جرم آزادگی روح و فكر ، مجبور شد از پایتخت و پایتخت نشینان روی گرداند. وی در مقدمه ی كتاب " اسفار" ، دلایل بیزاری خود را از جاهلان فرزانه نمای زمان خویش و عزلت و تصوف خود در كهك (روستایی دورافتاده در سی كیلومتری شهر قم)  را بیان داشته است. پس از بازگشت به شیراز ، شهرت صدرای شیرازی عالمگیر شده بود و طالبان حكمت از نواحی و اطراف برای درك فیض به حضورش می شتافتند. او خود در مقدمه ی اسفار می گوید: «..... به تدریج آنچه در خود اندوخته بودم ، همچون آبشاری خروشان فرود آمد و چون دریایی پر موج ، در منظر جویندگان و پویندگان قرار گرفت . » . ملاصدرا پس از فراگیری علوم از استادانش ، برای تدریس به قم رفت و پس از آن به امر شاه عباس دوم به شیراز بازگشت و در آنجا به تدریس مشغول گردید .

او شاگردان بسیار داشت كه از آن جمله ، ملامحسن فیض كاشانی و ملا عبد الرزاق لاهیجی را می توان نام برد.

شخصیت فلسفی:

در زمان حیات ملاصدرا ، یعنی در اواخر قرن دهم و شروع قرن یازدهم هجری ، كلام و فلسفه از علوم رایج و محبوب آن زمان به شمار می رفت . دلیل عمده ی گسترش این علم نسبت به سایر علوم آن زمان مانند  فقه، ‌ادبیات عرب، ‌ریاضی، ‌نجوم ،  طب و ...  ، همچنین هنرهای رایج آن زمان مانند خط ، معماری و كتیبه را می توان در شرایط اجتماعی آن دوران كه خود زاییده ی شرایط سیاسی حاكم بر كشور بود جستجو نمود. عدم وابستگی و استقرار ومركزیت حكومت وقت ، امنیت و آزادی خاصی را حكم فرما ساخته بودكه شكوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پی داشت.

شخصیت عرفانی:

صدرالدین محمد در علوم متعارف زمان ، به ویژه در فلسفه اشراق ، مكتب مشاء‌ ، كلام ، عرفان و تفسیر قرآن مهارت یافت. او آثار فلسفی  متفكرانی چون سقراط و فلاسفه ی هم عصر او، افلاطون، ‌ارسطو و شاگردانش و دانشمندانی چون ابن سینا و خواجه نصرالدین طوسی را دقیقاً بررسی نمود ، موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسایل مبهم مكاتب را به خوبی دانست . اگرچه او از مكتب اشراق ، بهره ها برد ولی هرگز تسلیم عقاید آنان نشد و گرچه شاگرد مكتب مشاء گردید لیكن هرگز مقید به این روش نشد . " حكمت متعالیه " مهمترین كتاب ملاصدرا به شمار می آید كه حاوی ژرف ترین پاسخ ها به مسائل فلسفی است . ملاصدرا ، علاوه بر سلوك درعرفان ، به عنوان یكی از موفق ترین فلاسفه ، مطرح می باشد كه با طی كردن مراحل مختلف، گنجینه ی با ارزشی را برای ساخت قلعه ای از دانش كشف نمود كه با نور جاودانی حقیقت می درخشد.

ملاصدرا می نویسد:

« من وقتی دیدم زمانه با من سر دشمنی دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعله های آتش جهالت و گمراهی برافروخته تر و بدحالی و نامردی فراگیرتر می شود  ، ناچار روی از فرزندان دنیا برتافتم و دامن از معركه بیرون كشیدم و از دنیای خمودی و جمود و ناسپاسی به گوشه ای پناه بردم و در انزوای گمنامی و شكسته حالی پنهان شدم . دل از آرزوها بریدم و همراه شكسته دلان بر ادای واجبات ، كمر بستم  و كوتاهی های گذشته را در برابر خدای بزرگ به تلافی برخاستم . نه درسی گفتم و نه كتابی تألیف نمودم ؛ زیرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشكالات و شبهات و .... نیازمند تصفیه روح و اندیشه ، تهذیب خیال از نابسامانی و اختلال ، پایداری اوضاع و احوال ، و آسایش خاطر از كدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالی كه گوش می شنود و چشم می بیند چگونه چنین فراغتی ممكن است...  ، ناچار ازهمراهی با مردم دل كندم و از انس با آنان مأیوس گشتم تا آنجا كه دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان ، و عزت و اهانتشان بی اعتنا شدم . آن گاه روی فطرت به سوی سبب ساز حقیقی نموده ، با تمام وجودم در بارگاه  قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذراندم ؛  سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت ریاضت ، نورالهی در درون جانم تابیدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت . انوار ملكوتی بر آن افاضه شد و اسرار نهانی جبروت بر وی گشود و در پی آن به اسراری دست یافتم كه در گذشته
نمی دانستم و رمزهایی برایم كشف شد كه به آن گونه از طریق برهان نیافته بودم و هر چه از اسرارالهی ، حقایق ربوی ، ودیعه های عرشی و رمز و راز صمدی را با كمك عقل و برهان می دانستم با شهود و عیان روشنتر یافتم. در اینجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت یافت و نسیم انوار حق ، صبح و عصر و شب و روز  بر آن وزید و آنچنان به حق نزدیك شد كه همواره با او به مناجات نشست .»

آثار ملاصدرا:

از وی آثاردرخشانی باقی مانده است كه برخی از آنها عبارتند از :  اسفار اربعه ، مبدأ و معاد ، دیوان اشعار، حدوث العالم ، مفاتیح الغیب ، متشابهات القرآن.

 وفات او:

حكیم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پای پیاده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشید و در آخر نیز سر بر این راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم یا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت ، و در همانجا به خاك سپرده شد . اگر چه امروز اثری از مزار او نیست اما عطر دلنشین حكمت متعالیه از مُركب نوشته هایش همواره مشام جان را می نوازد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:روز بزرگداشت ملاصدرا, | 6:44 | نویسنده : هادی موذنی |

بهره‌وری که یکی از مفاهیم اقتصاد است اینگونه تعریف می‌شود: `مقدار کالا و یا خدمات تولید شده در مقایسه با هر واحد از انرِِِِژی و یا کار هزینه شده`. به دیگر سخن بهره‌وری عبارتست از بدست آوردن حداکثر سود ممکن با بهره گیری و استفاده بهینه از نیروی کار، توان، استعداد ومهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات، زمان، مکان وبه منظور ارتقاء رفاه جامعه .
بر خلاف پندار برخی افراد بهره وری فقط برای صنایع نیست بلکه بهره وری سطوح مختلفی دارد و همه افراد در همه سطوح نقش دارند یعنی اینکه افراد می‌توانند با تفکر، ابداعات و نوآوری‌های خود عملا` در چند سطح گوناگون موثر واقع گردند، سطوح مختلف بهره وری عبارت‌اند از:
1-سطح فرد
2- سطح گروه کاری
3-سطح سازمانی
4- سطح رشته‌های تجاری، خدماتی، صنعتی و یا کشاورزی
5-سطح بخش‌های اقتصادی
6- سطح ملی و کشوری
7- سطح جهانی
در سطوح فردی به دنبال تدابیری برای افزایش بهره وری فردی هستیم . و در سطح گروه نیز به دنبال افزایش بهره وری گروه کاری هستیم. بدیهی است که موضوع بهره وری بیشتر در سطوح سازمانی و رشته‌ها مطرح می‌شود و بیشترین ضوابط و شرایط مربوط به بهره وری را می‌توان در آنها مشاهده کرد. چه بسا برخی مشاغل و حتی برخی دستگاهها به دلیل انجام فعالیت‌های موازی و تکراری بودن وظایف سازمانی در یکدیگر ادغام شده و برخی از آنها حذف شده‌اند. برخی مواقع ایجاب می‌کند که بدلیل مصالح ملی برنامه ریزان اقتصادی و سیاست گذاران مثلا` در زمان جنگ دستور دهند کارخانه‌های کالاهای غیرضروری و لوکس اقدام به همکاری با سایر کارخانه‌های تولید مواد غذائی و حتی کارخانه‌های ساخت جنگ افزار نمایند و تولید کالای خود را تعطیل نمایند. و یا مصالح عمومی ایجاب می‌کند جند خانه که در مسیر طرح یک شاهراه واقع گردیده خریداری یا معاوضه گردیده و تخریب شود.
برای بهبود بهره وری موانعی به شرح ذیل وجود دارد:
نداشتن اعتقاد و باور ملی به نتایج وفواید بهبود بهره وری
ترس از برخی نمودهای ظاهری بهره وری از جمله ترس از بیکاری
ناآگاهی عمومی نسبت به مفاهیم وجایگاه بهره وری، میزان اهمیت آن ونقش ووظایف افراد در این راستا
بی توجهی به فکرهای خلاق ومبتکر
مقاومت افراد در مقابل تغییرات وعدم تمایل به ترک برخی عادات
غرق شدن در روش‌ها و تکنیکها و تغییر باورهای فکری
بلند پروازی وبی توجهی به مسائل به ظاهر کوچک وراه حلهای خرد
مشخص ننمودن متولی کار
ناهماهنگی ونبود هدایت ونظارت مناسب
ضعف تعهد اجرایی
عجله در حصول نتیجه
دخالتهای بی جای برخی کارشناسان در سایر حوزه‌های کاری واظهار نظرهای غیر کارشناسانه
عدم وجود کارشناسان خبره و یا عدم انگیزش آنها در ارزیابی سیستم و تجزیه و تحلیل و اندازه گیری بهره وری
برخورد مقطعی با موضوع بهره وری وناپیوستگی روند بهره وری
فواید عمومی بهره وری عبارت‌اند از :
صرفه جویی در هزینه‌ها
افزایش کیفیت (مرغوبیت و مطلوبیت)کالاها وخدمات
ثبات قیمتها و یا حتی کاهش آن
افزایش سطح رفاه عمومی جامعه
افزایش درآمد وسود
رضایت عمومی افراد
رونق اقتصادی
افزایش تولید و ارائه خدمات
ثبات اقتصادی در بازار جهانی
ایجاد اشتغال
توسعه صنعتی
منافع وفواید بهره وری برای سیستم‌های دولتی و شرکتها را می‌توان به شرح ذیل برشمرد:
افزایش سود و درآمد
کاهش هزینه‌ها
افزایش تقاضا
رضایت شغلی کارکنان
سرعت عمل کارکنان
دقت عمل کارکنان
ایجاد رقابت سالمتر
ارتقای شغلی کارکنان
ایجاد محیط کاری جذاب
آموزش عمومی کارکنان
افزایش حقوق و دستمزد
امنیت شغلی کارکنان
انجام درست کارها و انجام کارهای درست
افزایش کیفیت زندگی کاری
افزایش رفاه کارکنان
افزایش انگیزه کاری

بهبود و ارتقای بهره وری مستلزم کوشش و تلاش برنامه ریزی شده همه جانبه از سوی افراد و مسئولین ذیربط است که خود نیازمند بهبود شرایط کار و تغییر محرکه‌ها و روشهای انگیزشی کارکنان، بهبود نظامها، دستورالعملها، قوانین، بخشنامه‌ها، دستورالعملها، روشها، فناوری و غیره می‌شود.
بطور کلی عوامل موثر برای افزایش سطح بهره وری را می‌توان چنین برشمرد:
1-بهبود کیفی عامل کار، با توجه به اینکه نیروی انسانی مهم‌ترین عامل در بهبودی بهره وری می‌‌باشد لذا می‌توانند با بکارگیری نکات ذیل موجبات ارتقای بهره وری را فراهم نمایند .
الف: نگرشهای مثبت کاری، به‌عنوان مثال غرور داشتن در کار و متمایل به پیشرفت مستمر.
ب: کسب مهارتهای جدید و ارتقای تخصص با کمک آموزش.
ج: کمک به همکاران در مواقع لزوم و اجرای کارها به صورت گروهی و دسته جمعی
د: مشارکت در برنامه‌های بهبود بهره وری همچون کمیته‌های بهره وری، طرح پیشنهادها، نظام جامع کیفیت مدیریت و گروههای کنترل کیفی
ه: انجام درست کارها از بدو امر
و: حفظ سلامت جسمانی و تغذیه مناسب افراد
ز: انگیزش مناسب کارکنان از طریق اعطای پاداشهای مادی، تفویض اختیار، ایجاد محیط دوستانه و روابط غیررسمی بین کارکنان
ح: بالا رفتن سطح آموزش مستمر و مداوم نیروی کار
ط:انجام پژوهش و تحقیقات متناسب با کار
ی: سپردن کار به کاردان و گماردن افراد در مشاغل متناسب
ک: ایجاد شرایط خوب کاری و تفریحات سالم برای کارکنان
ل: بهبود روشهای انجام کار
م: استفاده از سیستم مکانیزه و روش خودکار
ن: حذف مراحل زاید
2-بهبود روابط حاکم بین مدیر و کارکنان
الف: بکارگیری سبک مدیریتی صحیح و علمی
ب: توجه مدیریت به مشکلات کاری و زندگی کارکنان
ج: ایجاد سیستم اطلاعاتی مدیریتی صحیح جهت استفاده مدیران از اطلاعات و آمار درست و دقیق درباره عملکرد سیستم و عملیات انجام شده و سایر اطلاعات مورد نیاز.
د: ایجاد روابط دوستانه و صمیمی مدیریت با کارکنان
ه: دادن آگاهی و شناخت به کارگران و کارکنان درباره اهداف و وظایف سازمانی و جایگاه افراد درآن.
ز: ایجاد روحیه همکاری و مشکل گشایی در سازمان و باور داشتن آن توسط مدیران و کارکنان.
ج: کوشش و پشتیبانی مدیریت در زمینه مدیریت مشارکتی و بهره وری .
ی: بهره‌گیری از سرمایه‌های درونمرزی و برونمرزی در فعالیتهای تولیدی و دارای ارزش افزوده و پرهیز از مصرف در امور غیر ضروری غیر تولیدی.
3-بهبود در بکارگیری رهاوردهای فناورانه
الف: استفاده از ماشین آلات و تجهیزات بهتر و سرمایه گذاری بیشتر در تجهیزات و ماشین آلات.
ب: اهمیت دادن و استفاده از قدرت نوآوری و خلاقیت کارکنان و پژوهشهای کاربردی آنها
ج: تحولات و پیشرفت فنی و دگرگونیهای فناورانه
د: استفاده صحیح و کامل تجهیزات فنی و فناوری‌ها
ه: ایجاد واحدواحدهای تحقیق و توسعه و اهمیت به جایگاه آنها
و: انجام پژوهش جهت دستیابی به فناوری برتر و کاهش هزینه‌های تولید و ابداع محصولات جدید و کیفیت برتر و افزایش تولید.
ز: یکپارچه کردن صنایع و ایجاد واحدهای عظیم و تولید هنگفت جهت صرفه جویی ناشی از تولید انبوه.
ج: تغییر و دگرگونی در کیفیت مواد اولیه و بهبود آن
ط: تغییر دگرگونی در فرآیند ساخت و عملکرد سیستم و بهبود شیوه‌ها و فنون مهندسی صنایع.
ی: استفاده از تدابیر ارگونومی (مهندسی انسانی یا دانش هماهنگ سازی میان انسان، محیط و ماشین) به منظور سلامتی، شادابی، رفاه و ایمنی کودکان
ک: نظام به موقع خدمات و تولید به هنگام، نظام (just in time production system git)
ل: نظام موجودی صفر یا بدون انبار، نظام (zero inventory) به منظور صرفه جویی در هزینه‌های سرمایه‌ای و عملیاتی انبار و انبارداری
م: استفاده از منابع پربازده.
بدیهی است برای افزایش سطح بهره وری عامل یا علت بخصوصی را نمی‌توان ارائه کرد بلکه ارتقای بهره وری معلول ترکیبی از عوامل گوناگون است و هرکدام به نوبه خود تأثیر لازم را می‌‌گذارد .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

تاريخ : چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:روز بهره وری و بهینه سازی مصرف, | 6:39 | نویسنده : هادی موذنی |